ریشههای شرقی تمدن غربی
کتاب ریشههای شرق تمدّن غربی از جمله کتابهایی است که سعی دارد بـا طـرح پرسـشهایی اساسی در مورد چگونگی پیدایش و ظهور جهان غرب و سهم شرقیها در این زمینه و ردّ برتری و تفوّق اقـتصادی،سـیاسی و فرهنگی غرب تا پیش از قرن هجدهم، بسیاری از روایتهای حاکم موجود، مبنی بر بـرتری غـرب و فـرومایگی شرق در طول تاریخ (بهویژه از زمان یونان باستان تاکنون) را مورد تردید قرار دهد. این کـتاب نـوشتهی دکتر جان هابسون،استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه شفیلد انگلیس اسـت و در سـال ۲۰۰۴ م.تـوسط مؤسسهء انتشاراتی دانشگاه کمبریج، چاپ و منتشر شد و ظرف مدت دو سال، پنج بار تجدید چاپ شـد. چـاپ پنجم این کتاب،همراه با برخی اصلاحات از سوی مؤلف در سال ۲۰۰۶ م.منتشرشده و هـمین مـتن نـیز معیار ترجمه قرار گرفته است. این کتاب،به دیگر زبانهای دنیا نیز درحال ترجمه اسـت و تـاکنون بـه چهار زبان عربی، یونانی، کرهای و ترکی چاپ و منتشرشده و به چهار زبان چـینی، کـرواتی، اسپانیایی و سوئدی نیز درحال توسعه است. هابسون، تاکنون شش کتاب و تعداد زیادی مقاله منتشر کرده اسـت. ایـن کتاب، در میان دیگر آثار منتشرشده از سوی او، برجستهترین اثر وی محسوب میشود. وی، ایـن کـتاب را در مهمترین حوزهی پژوهشی مورد علاقهی وی، یعنی تـحقیق در حـوزهی روابـط بین تمدنها در بافت و حوزهی گستردهتر جهانی شـدن، هـمراه با تفکّری انتقادی نسبت به اندیشهی اروپامحوری حاکم بر تاریخ جهان/جامعهشناسی تـاریخی، و روابـط بین الملل نوشته است.
نـویسنده در ایـن کتاب، ضـمن بـررسی نـظریّههای فکری حاکم بر جهان غرب، بـهویژه نـظریّههای مبتنی بر اندیشههای مارکسی و وبری، سعی در شناسایی خصیصهها و ویژگیهایی دارد که از سوی طـرفداران انـدیشهی اروپامحوری به شرقیها نسبت داده شدهاند، و در ادامـه نیز اثبات میکند کـه دادن چـنین نسبتهایی به شرق، امری کـاملا خـلافواقع و معارض با گزارههای موجود، و صرفا ناشی از حسن خودبرتربینی و تکبّر و نخوت اروپاییهاست، تمایلاتی کـه شـاهد ظهور و رشد آنها از نیمهی دوّمـ قـرن هـجدهم در اروپا هستیم.
امّا هـابسون بـا توجه به گستردگی دایـرهی مـورد بحث (چه از نظر زمانی و چه از بعد مکانی)سعی دارد شرق را به چند حوزه تقسیم کـند،کـه مهمترین آنها عبارتند از:خاورمیانهی اسلامی، شـمال آفـریقا، هند، ژاپن، جـنوب شـرق آسـیا، و البته چین. او ضمن ردّ نـظریههای معروفی از قبیل نظریهی استبداد شرقی و نظریهی پیترپن و برداشتهای غلط صورت گرفته از سوی متفکّران علوم اجـتماعی نـسبت به برخی نظریههای ارائه شده در دیگر حـوزهها، هـمچون نـظریهی تـکامل انـواع داروین، اثبات مـیکند کـه این مناطق به سبب توسعه و پیشرفت فراوان در حوزههای مختلف فکری، سیاسی و اقتصادی و دست زدن به اختراعات و ابـتکارات فـراوان در طـی قرون متمادی و در خلال جهانی شدن شرقی، از بـالاترین قـدرت پخـش و تـراکم در جـهان بـرخوردار بودهاند. او استدلال میکند که در طی سالهای ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ م. این قدرت در اختیار خاورمیانه قرار داشت و از قرن یازدهم، چین به لحاظ برخورداری از قدرت تراکم و از قرن پانزدهم، قدرت پخش، کمکم جـایگزین آن شد. او حتی با توجه به گزارهها و قرائن تاریخی فراوان موجود، بر این اعتقاد است که بدون انتقال مجموعه داراییها و دستاوردهای شرقی به غرب، چهبسا انقلابهای کشاورزی، صنعتی، نظامی و بالاخره انـقلاب عـلمی و رنسانس هیچکدام در غرب به وقوع نمیپیوست؛ که از جملهی این افکار، عقاید، رسوم، نهادها و فناوریهای شرقی منتقلشدهی به غرب میتوان به آزادی در تفکر و اندیشهی مبتنی بر عقلانیت، روش انجام تحقیق علمی، انـدیشهی اقـتصاد آزاد و عدم دخالت دولت در امور اقتصادی برای رسیدن به حداکثر بهرهوری، رشد نظام بانکداری و دست زدن به ابتکاراتی در این زمینه (از جمله، سپردهگذاری، سرمایهگذاری، پرداخت وام هـمراه بـا بهره، استفاده از چک و سفته، ایـجاد نـظام جهانی مبادلهی ارز، صرّافی، روشهای دقیق حسابرسی و قوانین عقد قرارداد)، پرداختن به تجارت در فواصل دوردست و ایجاد شاهراههای بزرگ تجاری در جهان، توسعه و گسترش وسایل حملونقل (از جـمله،اسـتفاده از اسب و شتر جهت راهـیابی بـه مناطق صعب العبور و خشک)، استفاده از راههای دریایی (از جمله، راه دریایی خلیج فارس تا هند و چین، و از سوی دیگر تا دریای سرخ و سواحل آفریقا و رسیدن این تجار به دماغهی امید نیک، قـرنها پیـش از واسکو داگاما)، وضع قوانین دریایی و رشد فنون و فنّاوریهای لازم جهت دریانوردی (از جمله،اختراع و یا بهبود و اصلاح اسطرلاب، قطبنما، بادبان سهگوش (برای حرکت در خلاف جهت باد)، تهیهی نقشههای دریایی و جغرافیایی، ساخت سـکّان در عـقب کشتی، طـرّاحی بدنههای چهارگوش و اتاقک ضدّ آب برای کشتیها و استفاده از سیستمهای چنددکلهای)، پیشرفت در علم ریاضیات (از جمله،کشف عدد پی) پی بردن بـه روش حساب دهدهی و شصتشصتی (محاسبه برمبنای عدد شصت)، کشف عدد صفر، و انـجام مـحاسبات مـثلثاتی)، رشد علم ستارهشناسی، پی بردن به کروی بودن زمین و محاسبهی سطح آن، سالها پیش از کپرنیک، تحوّل در حوزهی کشاورزی (از جـمله، سـاخت ماشین بذرکار، کجبیل اسبی، ماشین غربال چرخان، خیش شخمزن آهنی دارای تیغههای منحنی، سـاخت نـعل و زیـن و یراق دارای زهبند برای اسبها، اختراع آسیابهای بادی و آبی، ایجاد آبراههها و آببندهای فراوان، روش کشت تناوبی مـحصول و استفاده از کود برای افزایش بازدهی محصولات)، تحوّل در حوزهی صنعت (از جمله، تولید آهن و فـولاد در حجم انبوه، ساخت کـورههای بـلند، کشت صنعتی پنبه، اختراع ماشین ریسندگی و رشد فنون و فنّاوریهای لازم جهت دستیابی به سطح تولید صنعتی در زمینهی صنعت نسّاجی، و ارائهی طرحهای مقدماتی ساخت موتور بخار)، تولید کاغذ و اختراع دستگاه چاپ، ساعتسازی، تـوسعهها و پیشرفتهای نظامی (از جمله، اختراع باروت و تفنگ، ساخت توپهای جنگی، نارنجکهای دستساز، استفاده از مواد محترقه همچون نفت در جنگها، ساخت رکاب برای اسبها، ایجاد گروه سوارهنظام و استفاده از روش شبیخون زدن به دشمن) اشاره نمود. امـا اروپایـیها در دادوستد خود با شرق، همواره با کسری مواجه میشدند. و به همین جهت به دنبال جذب چنین دستاوردهایی، به تصرف منابع و داراییهای ممالک دیگر، بهویژه آفریقا و آمریکا پرداختند. آنها، بهویژه بـریتانیاییها، از طـریق تجارت برده و تحمیل تجارت آزاد به دیگر ممالک، و به استثمار کشاندن نیروهای کارگری، مخصوصا بردگان سیاهپوست آفریقایی و بومیان آمریکایی، و غارت و چپاول منابع طلا و نقرهی آنها و استفاده از زمینهای دیگر ممالک جـهت تـأمین نیازهای خود، همچون پنبه، توانستند کسری تجاری همیشگی خود را با شرق جبران نمایند و با استعمار آنها و به راه انداختن جنگهایی همچون جنگ تریاک در چین، از قدرتهای برتر شرقی پیشی بگیرند. آنها هـمچنین تـوانستند با طرح «خود» (اروپایی و سـپس غـربی) در بـرابر «دیگر» (اسلامی و بعدها، شرقی) به هویت خود شکل بخشند، هویتی که در وهلهی نخست، به شکلگیری «قلمرو مسیحیت» و تقویت نظام فئودالی در اروپا، و سـپس شـکلگیری «غـرب پیشرفته» با انسانهایی برتر و متمدّن، در برابر «شرق عـقبمانده» بـا مردمانی پست و فرومایه، وحشی و غیرمتمدّن، منجر شد. آنها و بهویژه بریتانیاییها، در ادامه، به دنبال ظهور نژادپرستی پنهان و بعد آشکار، و ابـداع نـژادپرستانهی جـهانی طبقهبندیشده در سه ردهی جهان اوّل (متمدّن سفیدپوست)، جهان دوّم (بربر زردپوست) و جـهان سوّم (وحشی سیاهپوست)، به توجیه اهداف امپریالیستی و تجاوزکارانهی خود و دفاع از آنها، به عنوان وظیفهای اخلاقی پرداختند (مسئولیت مـردم سـفیدپوست)؛ و در ضـمن بهکارگیری سیاست «تجدید نفوذ» برای جلوگیری از رشد نظامهای اقتصادی شرقی، سـعی کـردند از طریق نابودی قومیتهای شرقی، و یا نسلکشی و تبعیضنژادی (آپارتاید اجتماعی)، فرهنگ غربی خود را به ممالک دیگر تـحمیل کنند.
در مـجموع، باید گفت که هابسون در این کتاب با نگاهی وسیع به تاریخ جـهان، سـعی در اثـبات این مطلب دارد که برخلاف روایتهای حاکم در مورد چگونگی پیدایش و ظهور جهان غرب، شرقیها در فـاصلهی سـالهای ۵۰۰-۱۸۰۰ م. در طـی دو فرایند کلی، زمینههای لازم برای پیدایش و ظهور «غرب شرقی» را فراهم نمودند. اول اینکه، شرقیها به دنـبال انـتقال دستاوردها و ابتکارات مختلف خود در حوزههای گوناگون (از افکار و عقاید آنها گرفته تا فناوریها، رسـوم و نـهادها) کـه در خلال جهانی شدن شرقی و از رهگذر اقتصادی جهانی تحت رهبری آفروآسیاییها (آفریقاییها و آسیاییها) به اروپا مـنتقل شـده بودند، موجب ایجاد تحولاتی عمده در اروپا شدند و از جمله، امکان صنعتی شدن کشورهای اروپایی و بـهویژه، بـریتانیا را فـراهم نمودند. و دوم اینکه، اروپاییها به دنبال شکلگیری ساختار هویتی نژادپرستانهی خود، پس از ۱۴۵۳ م.و منجر شدن این جریان، بـه امـپریالیسم (استعمارطلبی)، به تصرف منابع و داراییهای شرقی (زمینها،نیروهای کارگری و بازارها) پرداختند و از هـمین طـریق، تـوانستند کسری تجاری همیشگی خود را با شرق جبران کنند. و بدینترتیب، شرقیها توانستند زمینه را برای شکلگیری نـظام سـرمایهداری نـوین، و همچنین پیدایش و ظهور جهان غرب فراهم نمایند. در پایان لازم به ذکر اسـت کـه دکتر هابسون علاوه بر این کتاب، دارای آثار برجستهی دیگری نیز هست، از جمله کتابهای: سیاستهای روزمرّهی اقـتصاد جـهانی (۲۰۰۷ م.)، جامعهشناسی تاریخی روابط بین الملل (۲۰۰۲ م.)، دولت و روابط بین الملل (۲۰۰۰ م.)، ثروت دول (۱۹۹۷ م.) و بالاخره کتاب دولتها و تـوسعهی اقتصادی(۱۹۹۵ م.).
Everyday Politics of the World Economy(Cambridge: Cambridge University Press,2007),co-edited with Len Seabrooke
Historical Sociology of International Relations (Cambridge:Cambridge University Press,2002);315 pp. Co-edited with Stephen Hobden
The State and International Relations(Cambridge: Cambridge University Press,2000):258 pp.(Chinese edition,2003)
The Wealth ofStates:acomparative sociology of International economic and political change(Cambridge: Cambridge University Press,۱۹۹۷]Cambridge Studies in International Relations,No.52[):338 pp
States and Economic Development:a comparative historical analysis(Cambridge:Polity,1995);295 pp.Co- authored with Linda Weiss.Turkish edition 1999 .
مطاالب مرتبط
کتاب ریشههای شرقی تمدن غربی به چاپ دوم رسید
مهمترین اختراعات بشر در طول تاریخ
تبیین ظهور غرب (نقدی بر اندیشه های اروپامحور)
ریشههای شرقی تمدن غربی (کتاب)