غرب و اخوانالمسلمین: معرفی اخوانالمسلمین بهعنوان جمعیتی بنیادگرا از سوی غربیها
اصطلاح «بنیادگرایی» (Fundamentalism) برای نخستین بار در دهه های نخست قرن ۲۰، در ایالات متحده ساخته شد و به گروهی از پروتستان ها اطلاق میشد که بین سال هـای۱۹۱۰و۱۹۱۲مجموعـه جزوههایی بانام «فوندا منتال: گواه حقیقت» (Fundamental:A Testimony of the Truth) منتشر میکرد. واژه مترادف این واژه را در عربی «الأصولیه» گویند. در مورد بنیادگرایی مسیحی گفته میشود: «برچسب غیردقیقی برای انواع عقـایدی است که بر بازگشت بـه تفسیر دقیق و عینی متون انجیلی تأکید میکند. بنیادگرایی مسیحی واکنشی بر ضد الهیات لیبرالی و علیه گرایش به دنیوی شدن در درون کلیسا – حضور افرادی در کلیسا که درواقع چندان توجه جدی به مذهب ندارند – است.» خصلت اصلی این جنبشها، «انعطاف ناپذیری»، اصولگرایی و مخالفت ستیزه جویانه با تاخت و تاز مدرنیسم، لیبرالیسم و انتقاد از باب متون مقدس نسبت به کلیساهای پروتستان و فرهنگ به ظاهر مبتنی بر تورات (کتاب مقدس) آمریکاییان به شکل وسیع بود. آن جنبش، خواهان دفاع از شکل به خصوصی از رفتار مذهبی موروثی بود که بر ایمان خشک و مطلق و درک بنیادگرایانه از ایمان پروتستانی مبتنی بود. بنیادگرایان اسلامی نیز به حد کافی دارای همین باور هستند و همین امر، توجیه کننده کاربرد این واژهها درباره این جنبشها است.» در غرب کاربرد چنین واژهای برای جنبشهای اسلامی کاملاً معمول شده است. به طور کلی غربیها، حتی از همان «نخستین کاربرد آن در مورد جهان اسلام، تمام اسلام گرایان را در برگرفته و کل جریان اسلامگرایی در برابر جریان غربگرایی، بنیادگـرا خوانده شد.» برای مثـال، در کار مطالعـاتی وسیـع «هرایر دکمجیان» کل جریان اسلامگرایی معاصر، بنیادگرا دانسته شده است. درنتیجه این نگاه همهی جنبشهای اسلامی، جریانهای بنیادگرا دانسته شدهاند. بسیاری از متفکران غربی معتقدند که احیای بنیادگرایی اسلامی در قرن بیستم با تأسیس جنبش إخوان المسلمین آغاز شد.
غرب و اخوانالمسلمین: معرفی اخوانالمسلمین بهعنوان جمعیتی بنیادگرا از سوی غربیها
مطالب مرتبط
بررسی سیر رشد و ساختار تشکیلاتی جنبش اخوانالمسلمین