از جنّات عدن تا سراب تمدّن: ۲- گهوارهی تمدّن
امروزه پژوهشگران وقتی از تمدّن سخن میگویند مفاهیم یکجانشینی و شهرنشینی را با آن همراه میکنند. گفته میشود بشر با کشاورزی و تأمین سرپناه توانست مایحتاج اولیّه و ضروری یک زندگی نسبتا راحت را با رفاهی نسبی در پرتو زندگی اجتماعی فراهم آورد. اما چیزی که معمولاً به آن توجّه نمیشود این است که بشر تاکنون چه جاهایی را برای این یکجانشینی و شهرنشینی برگزیده و با گذر زمان این مکانها چه تغییراتی کردهاند؟ مسلماً آب آبادانی میآورد و آب مایهی حیات است. پس، بشر برای ایجاد آبادی به آب نیازمند است و جایی که آب هست، حیات، سرسبزی، طراوت و بالاخره جنگل هم هست.
زمین تاکنون توانسته است به واسطهی جنگلهایی برخوردار از درختانی انبوه و شاخههایی درهمتنیده محیط رؤیایی و بسیار زیبایی را برای جوامع بشری فراهم آورد. ولی بشر نخستین در درون این جنگلهای زیبا به دنبال خلق تمدّنی زیبا و با شکوه بود. پس قسمتی از این جنگل را تصاحب و درختان آن را نابود کرد تا در آن برای خود و هم نوعانش خانه و زمین کشاورزی فراهم آورد. در واقع، بشر تاکنون توانسته است به خوبی با تولّد و رشد تدریجی هر تمدّن مرگ تدریجی زمین محلّ تولّد آن تمدّن را رقم بزند و وقتی موفّق شد تا آن زمین را به نحو احسن در زمرهی زمینهای موات درآورد، به سرزمینی دیگر رفته است تا با تولّدی دیگر مرگی دوباره بیافریند. بشر در سیر تمدّنی خویش تا به امروز عمدتاً چنین راهی را پیموده است. در واقع، هنر بشر در خلق تمدّن هایش نه احیای زمینهای موات که نابودی زمینهای آباد بوده است. برخلاف این تمدّن های بشری، باید دانست که یکی از ویژگیهای تمدّنهای انسانی مبتنی بر مفاهیم والای دینی حیاتبخشی است و هر فردی تا آنجا که در توان دارد باید در چنین راهی گام نهد؛ حتّی اگر صرفاً به اندازهی کشیدن مقداری محدود آب از چاه برای ایجاد نخلستانی کوچک در زمینهای خشک و تفتیدهی حجاز باشد. چنین هنری هنری خدایی است: زنده کردن مرده.
اما همانگونه که اشاره شد، طبیعتاً بشر همواره در طول تاریخ حیات خویش تلاش کرده است تا بهترین جاها را برای پایهریزی تمدّن خویش برگزیند. یکی از کهنترین تمدّنهای بشری که تمدّنهای بزرگ و باشکوهی را در گذشته به خود دیده است، تمدّن بینالنهرین (میانرودان) واقع در غرب آسیاست؛ جایی که از آن بهعنوان گهوارهی تمدّن هم یاد شده است؛ گهوارهای که پایههای آن بر اجساد درختان نهاده شد. امّا این منطقه که زمانی باغهای معلّق بابل به خود دیده و از نگاه بسیاری از جغرافیدانان قدیم بهترین مکان برای سکونت بشر شمرده شده است، امروزه چه وضعیتی دارد؟ سرزمینی عمدتاً خشک و بیآب و علف که از آب و حیات بهره چندانی ندارد. تمدّن باشکوه بشر در این منطقه با سیاستهایی از قبیل سیاست زمین سوخته در جنگها به خوبی توانسته است بسیاری از مناطق این سرزمین را به زمینهایی خشک و لم یزرع تبدیل کند. پس، وای بر انسان زیادهخواه!
تاریخ پر است از اقدامات بشر در نابودی منابع طبیعی و حرکت این قافلهی تمدّنی به مناطق حاصلخیز جدید. امروزه ظاهراً این قافلهی تمدّنی به اروپا و آمریکا رسیده است؛ اروپایی که زمانی به سبب سرمای زیاد مکانی نامناسب برای سکونت شمرده میشدف امروزه به برکت دستیابی بشر به منابع زیرزمینی و بهویژه نفت، و نابود کردن این منابع گرم و پر شور و نشاط شده است. البتّه بشر زیادهخواه اروپایی به آنچه که داشت، قانع نبود و با تسخیر زمینهای قارهی جدید، یعنی آمریکا، تمدّن غربی را شکل داد. چند هفته پیش، خبری از این قارهی جدید پخش شد که کمتر به آن و پیامدهای آن پرداخته شد: مرگ هزارن درخت.
اشتباهی انسانی در جنگلهای کالیفرنیا موجب سوختن بیش از ۸۰ هزار هکتار «از این جنگلها» و شاید در آیندهای نهچندان دور، «از این بیابانها» شد، و تاریخ پر است از اینگونه حوادث تلخ عمد و غیر عمد که بشر در وقوع آنها نقش محوری داشته است.