نگاهی به چند اثر پژوهشی برتر دربارهی تکوین اخوانالمسلمین مصر

۱- اسحق موسی الحسینی؛ اخوان المسلمین، بزرگ ترین جنبش اسلامی معاصر؛ ترجمه هادی خسروشاهی؛ تهران: اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۵۲ م. منتشر شد و نویسنده، یعنی اسحق موسی الحسینی علت نگارش این کتاب را عدم وجود کتابی بی طرفانه در ارتباط با تاریخ اخوان المسلمین دانسته است. او در این کتاب به بررسی زمینه های شکل گیری جمعیت و چگونگی رشد و گسترش آن و ارتباط آن با دیگر گروه ها، احزاب و حکومت تا سال ۱۹۵۰ م. پرداخته است اما در چاپ دوم به سال ۱۹۵۶ م.، او تاریخ جنبش را تا زمان سومین انحلال اخوان در سال ۱۹۵۴ م. ادامه داده است.
این کتاب به زبان های انگلیسی و فارسی ترجمه شده است، که ترجمه فارسی آن به اهتمام معروفترین ایرانی اخوان شناس، یعنی حجه الإسلام و المسلمین سید هادی خسروشاهی انجام شده است و همین ترجمه، در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت، البته اشتباه هایی در ثبت نام برخی مکان ها مشاهده شد، که شاید به سبب ترجمه انگلیسی این کلمات باشد! همچنین، این کتاب فاقد چارچوب نظری مشخصی بوده و صرفاً به سبب اتکا به منابع اصلی در جهان شهرت یافته است، وگرنه فاقد دید آکادمیک و علمی لازم است. (نک. الحسینی، ۱۳۷۷ : ۱ – ۱۱)
۲- زکریا سلیمان بیومی؛ الاخوان المسلمون و الجماعات الاسلامیه فی الحیاه السیاسیه المصریه (۱۹۴۸ – ۱۹۲۸ )؛ قاهره: مکتبه وهبه، الطبعه الاولی ۱۳۹۹ هـ. ق / ۱۹۷۹ م.
این کتاب، رساله دکترای دکتر زکریا سلیمان بیومی در حوزه تاریخ معاصر از دانشگاه عین شمس می باشد، که در تاریخ نوامبر ۱۹۷۸ م. از آن دفاع نموده است.
او در مقدمه این کتاب به بررسی چگونگی رشد اندیشه اسلامی در خلال قرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی اول می پردازد و در ادامه در ۶ فصل، به بررسی ظهور جمعیت های اسلامی و چگونگی شکل گیری آنها با تمرکز بر روی دو جمعیت إخوانالمسلمین و شباب محمد پرداخته و روابط آنها را با دیگر جریان های فکری، نیروهای سیاسی و دیگر گروه ها و دسته های اسلامی و سرانجام با طبقات و گروههای مصری بررسی کرده است.
این کتاب برای فهم جایگاه سیاسی جمعیت إخوان المسلمین و جایگاه این جمعیت در درون جامعه مصری، کتابی بی نظیر است که مبتنی بر حوادث ریز آن دوران با تکیه بر منابع دست اول می باشد. لذا جهت بررسی تاریخ سیاسی جنبش در دوران تکوین اثری در خور توجه و شایسته است؛ اما با توجه به اینکه دغدغه نویسنده، بررسی وقایع سیاسی این دوران است، از بررسی ریشه-های فکری و اجتماعی و علل و عوامل پیدایش و گسترش این جنبش در این دوران غافل مانده است.
۳- ابراهیم بیومی غانم؛ الفکر السیاسی للإمام حسن البنا؛ الطبعه الاولی، قاهره: دار التوزیع و النشر الإسلامیه، ۱۴۱۲هـ. ق./ ۱۹۹۲م.
به نظر میرسد که دکتر زکریا سلیمان بیومی، در رساله خود، الإخوان المسلمون و الجماعات الإسلامیه فی الحیاه السیاسیه المصریه ۱۹۲۸ – ۱۹۴۸، تمایل به پذیرش این موضوع بحث برانگیز را داشت که إخوان المسلمین فاقد یک برنامه سیاسی روشن است و این امرمنجر به صدور یکسری احکام «مبهم» از سوی انجمن شده است، اما یک جوان طرفدار إخوانالمسلمین در دههی ۱۹۹۰، یعنی ابراهیم البیومی غانم، اولین کار مطالعاتی جامع در مورد اندیشههای سیاسی حسن البنا را به منظور رد این ادعا در قالب رساله دکترای خود ارائه داد، که با مقدمه استاد مشاور وی، تاریخنگار بزرگ مصری، طارق البشری به طبع رسیده است. غانم از فقدان کارهای مطالعاتی جامع در مورد اندیشه سیاسی حسن البنا ابراز تأسف مینماید و چنین توضیح میدهد که پژوهشگران کارهای مطالعاتی خود را بر «مجموعه رسائل» امام شهید حسن البنا منحصر کردهاند، که فقط بخش کوچکی از آثار بهجا مانده از البنا را تشکیل میدهد. در این پژوهش غانم حجم وسیعی از نوشتارهای حسن البنا را، که بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۸ بوسیله انتشارات إخوان المسلمین منتشر شده است، استخراج و شناسایی نمود. او در نوشتههای البنا «مدل جایگزین اسلام فراگیر» را شناسایی کرد، که در برگیرنده همه جنبههای حیات بشر است، و ویژگی آن را نیز ایستادگی در برابر سکولاریسم و مدل غربی مورد پذیرش قشر حاکم بر مصر، دانست. او نظام سیاسی حاکم بر ذهن البنا را بر مبنای یکپارچگی قدرت بدون هیچگونه تقسیمبندی میان قدرت مدنی و قدرت مذهبی پایهریزی نمود، اما با وجود این با حکومت خدامحور (تئوکراتیک) قرون وسطای اروپا تفاوت اساسی دارد. البنا سیستم قانون اساسی و نمایندگی را بهعنوان نزدیکترین نظام سیاسی به دیدگاه خود در مورد دولت اسلامی پذیرفت. هر چند که ضرورت نظام چندحزبی را نپذیرفت. [وی معتقد بود که] مخالفت سیاسی باید بر اساس یکسری محدودیتهای معین جایز شمرده شود، اما نقش این مخالفت سیاسی باید با نقش آن در نظام مبتنی بر دموکراسی غربی متفاوت باشد: این نقش باید در حد مشورت باشد و به کسب قدرت منجر نشود، مگر اینکه رژیم کنونی مشروعیت خود را از دست دهد. سرانجام وقتی که یک حکومت اسلامی قدرت را در مصر به دست گرفت، باید از طریق همکاری با دیگر کشورهای اسلامی به منظور تشکیل «اتحادیه ملل اسلامی» که سپس یک خلیفه منصوب خواهد نمود، توسعه یابد، که در نتیجه آن نظام خلافت دوباره احیا خواهد شد. (See Lia, 1998: 10-11؛ غانم، ۱۴۱۲: ۱۳)
بهطور کلی، در کتاب دکتر غانم دو گرایش فکری محوری مطرح شده است: الف) اسلامگرایی؛ که خود مشتمل بر سه جریان فکری است: ۱- جریان فکری محافظه کار؛ ۲- جریان سلفی؛ ۳- جریان نوگرایی اصلاح طلبانه. ب) غربگرایی؛ که این هم مشتمل بر سه جریان فکری است: ۱- جریان غربگرا؛ ۲- جریان سکولار؛ ۳- جریان لیبرال. (عبدالعزیز، ۱۴۲۳: ۱/۱۰۵) تمام تلاش غانم در این اثر تبیین ایدئولوژی جنبش بود و حتی به جهت این تلاش از سوی حکومت وقت مورد غضب واقع شد و به زندان افتاد؛ ولی با وجود توجه به اصول فکری، توجهی به زمینههای اجتماعی و نظام سازمانی این جنبش نداشته است.
۴٫ Richard P. Mitchell; The Society of the Muslim Brothers; London: Oxford University Press; 1969
این کتاب در اصل پژوهشی می باشد که ریچارد میشل برای دستیابی به درجه دکترا به عنوان رساله خود در رشته تاریخ معاصر از دانشگاه پرینستون به سال ۱۹۶۰ نگارش نمود.[ اما سیدهادی خسروشاهی در ترجمه این کتاب که اخیراً منتشر شده است، در مقدمه با تعبیری اشتباه نوشته-است: میشل… با ارائه رساله خود درباره «تاریخ مدرن»! به مقام دکتری و استادی رسید!!(میشل، ۱۳۸۶: مقدمه مترجم[ شماره صفحه ندارد و در فهرست هم به اشتباه شماره صفحه خوردهاست!]) که البته بیشتر به نظر میرسد مترجم در کاربرد واژگان دچار اشتباه شدهاست.
علت و انگیزه اصلی نویسنده در توجه به مصر و تحولات آن، ظاهراً انقلاب ژوئیه ۱۹۵۲ م. می باشد. نویسنده، بیشتر پایه کار خود را در این کتاب بر ابعاد سیاسی و نظامی اخوان المسلمین و روابط آن با قدرت استوار می کند. وی به طور عمده به وقایع سال های ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ م. می پردازد و همچنین به ارتباطات و اختلافات میان جمعیت و حکومت، تلاش های اخوان بر ضد حکومت، صدور حکم اعدام برای ۷ عضو برجسته حکومت (و تقلیـل آن بعدها به ۴ نفـر) و بازداشت بسیاری از اخوانی ها اشاره می کند. (Mitchel, 1969: X؛ میتشل، ۱۹۸۵: ۹ و ۱۰) این کتاب، دارای سه بخش است: بخش اول: پیرامون تاریخ سیاسی و اجتماعی اخوان المسلمین سخن به میان آمده است، که توسط علی محمد نقوی، در کتابی تحت عنوان: «شکوفائی انقلاب اسلامی در مصر» ترجمه شده است. هرچند مترجم، ترجمهای آزاد همراه با دخل و تصرف ارائه دادهاست، اما جالب است که انتشاراتی بدون اشاره به نام ریچارد میشل، نقوی را به عنوان نویسنده کتاب معرفی می کند. در طی روزهای اخیر نیز انتشارات وزارت امور خارجه، در اردیبهشت ماه اقدام به انتشار جلد اول ترجمه سید هادی خسروشاهی از کتاب میشل تحت عنوان «تاریخ جمعیت اخوان المسلمین از آغاز تا امروز» نمودهاست، که با توجه به اشارههای واقعاً مختصر و ناقص میشل درباره دوران شکل-گیری انجمن و همچنین انتشار کار میشل در سال ۱۹۶۹م. ، اضافه شدن واژههای «از آغاز تا امروز» از سوی مترجم به نام کتاب جای تأمل دارد! علاوه بر این، متأسفانه، مبنای این ترجمه، ترجمه عربی این کتاب توسط صالح ابورقیق، عضو مکتبالإرشاد انجمن إخوانالمسلمین میباشد، که موضعگیریهای وی و قضاوتهای جانبدارانه او در طرفداری از انجمن کاملاً آشکار است.(میشل، ۱۳۸۶: مقدمه مترجم) چه بهتر بود که اصل متن از سوی مترجم ترجمه میشد و تنها برای انتقاد از میشل در پانوشتها به کتابهای ترجمه مراجعه میشد و یا حداقل بر روی جلد، نام مترجم عرب نیز ذکر میشد.
بخش دوم: تحلیل مسائل ایدئولوژیک اخوان است.
بخش سوم: ویژگی های سازماندهی و تشکیلات و خطوط تاکتیکی، استراتژیکی جمعیت را ترسیم می نماید. (نقوی، ۱۳۶۱: مقدمه)
هم اکنون، این کتاب در غرب به عنوان بزرگ ترین اثر کلاسیک درباره إخوان المسلمین شناخته می شود، اما از کمبودهای فراوانی، به ویژه در مورد دوره شکل گیری انجمن رنج می برد و از دیگر انتقادات به آن تکیه بیش از حد آن به نشریات وابسته به حکومت ها و متأثر از حکام است. (نک، الحسینی، ۱۳۷۷: ۲ – ۳)
۵٫ Briynjar Lia; The Society of the Muslim Brothers in Egypt (The ris of an Islamic mass Movement 1928 – ۱۹۴۲ ); Foreward by Jamal al – banna; Ithaca Press, Garent Publishing Limited, Printed in Lebanon 1998.
برونیار لیا، نویسنده این منبع مهم در کار مطالعاتی حاضر، یکی از متخصصین علوم تحقیقاتی بنیاد پژوهشی وزارت دفاع نروژ می باشد و در مؤسسه مطالعات اروپای شرقی و شرق شناسانه دانشگاه اُسلو نیز مشغول تدریس است.
کار مطالعاتی دکتر برونیار لیا در مورد رشد تشکیلاتی انجمن برادران مسلمان، بدون تردید کاری بینظیر و منحصر بهفرد است. وی برای تبیین رشد و گسترش انجمن از منابع فراوان و بیشماری بهره برده است و عوامل زیادی را در این باره، شناسایی نموده است.
مسلماً در هر کار پژوهشی تاریخی بیطرفی مورخ در خصوص موضوع مورد تحقیق، از لازمههای اصلی یک کار تاریخی است. نویسنده این کتاب نه اهل مصر است و نه عضو انجمن و نه اهل کشورهای استعمارگری همچون انگلیس و فرانسه که نقش بارزی در حیات سیاسی مصر در قرنهای ۱۹ و ۲۰ ایفا نمودهاند؛ در عین حال دکتر لیا به علت فعالیت در بریتانیا در مورد خاورمیانه و همچنین دو سال سفر به قاهره، هم با زبانهای انگلیسی و عربی آشناست و هم با فرهنگ عربی – اسلامی و تحولات درون خاورمیانه. این اشراف و تسلط نویسنده موجب غنای دو چندان این اثر عملی شده است. اما بههر حال، نباید فراموش کرد که نویسنده پرورش یافته فرهنگ غربی است و در برابر هر نوع تهدیدی از جانب شرق و اسلام و ترسیم چهرهای منفی از مخالفان غرب موضع وی مشخص است. البته نویسنده به علت احاطه به آثار غربی، از آنها نیز انتقاد نموده و در مورد بریتانیا و خوی استعمارگری آن با صراحت سخن گفته است. اما متأسفانه، نویسنده در حوزه تاریخ اسلام و همچنین مسلمانان غیر عرب، همچون ایرانیان اطلاعات دقیقی ندارد و گهگاه بر خلاف روند حاکم بر کتاب، در مورد چیزی که اطلاعات وی از آن چندان دقیق نیست، به ابراز عقیده پرداخته است.
نویسنده، عامل موفقیت و گسترش انجمن در دهه ۱۹۳۰م. را نه عقلگرایی و ایدئولوژی خاص انجمن، بلکه در جوانگرایی و عملگرایی این انجمن میداند و سعی در تبیین و اثبات این سخن از طریق استناد به مکتوبات آنها در دهه ۱۹۳۰م. برمیآید. (Lia, 1998: 72)
وی در مورد روابط انجمن با غرب اصرار دارد با بیان برخی مثالها اثبات نماید که اخوان-المسلمین در رویارویی با غرب قرار نداشتند، بلکه حتی از آنها تأثیر نیز پذیرفتهاند. وی معتقد است که اخوانیها برخی از اصول غرب را با بیان اینکه این اصول مخالف یا مغایر با اسلام نیستند و یا با بیان اینکه این اصول از قبل در اسلام وجود داشتهاند، از غربیها اخذ و اقتباس کردهاند. (Ibid, 78 , 77) لیـا عناصر مهم و اساسـی ایدئولوژی انجمن در ایـن دوره را بدین گونه برمیشمرد: ۱- ملی-گرایی (ناسیونالیسم)؛ ۲- اندیشههای پاناسلامیستی و ضد امپریالیستی؛ ۳- مخالفت با آرامشگرایی سیاسی؛ ۴- تأکید شدید بر وحدت اسلامی (چه سیاسی و چه عقیدتی)؛ ۵- دعوت به بسیج توده-های مسلمان ساکن؛ ۶- التزام و تعهد فزاینده نسبت به عدالت اجتماعی. (Ibid, 85)
از جمله منابعی که مورد استفاده لیا در شناخت ساختار تشکیلاتی انجمن بوده و کمتر مورد توجه دیگر مورخان قرار گرفته است: «قانون جمعیه الإخوانالمسلمین العام» میباشد که در سومین کنفرانس انجمن در ماه مارس ۱۹۳۵م. به تصویب رسیده است. (Ibid, 93) وی برای بررسی شعبهها از کارهای آماری ارائه شده توسط اعضای انجمن، گزارش هـای سالانه و دو کار برجستـه در تقسیمبندی اعضا بهـره فراوان برده است.
لیا در شناخت عوامل جذب اعضا در دهه ۱۹۳۰م.، عامل اصلی را تماسها و برخوردهای شخصی میداند. او درمورد جایگاه طبقاتی انجمن در دهه۱۹۳۰ م. در خصوص بخششهای تخصصی و سیاستگذاری انجمن نیز اکثریت آنها را از میان طبقات پیشهوران، کارکنان شهری و دانشجویانی که از سطح بالای آموزشی برخوردار بودند، میداند و نه از میان طبقات سنتی کارگر ستمدیده شهری. اما در مورد توده اعضای انجمن، نشان میدهد که درصد بالایی از آنها را کشاورزان، خرده-مالکان، تاجران خردهفروش و صنعتگران تشکیل میدادهاند و انجمن تنها در انحصار اعضای طبقات ذکر شده پیشین نبوده است. (Ibid, 201)