معرفی کتاب «مؤمن» و «زن» ایده آل به لحاظ دینی در اسلام (روش های تفسیری نوسلفی ها و مسلمانان متجدّد)
نوشته ی آدیس دودریجا
عبدالله فرهی
این کتاب ازجمله آثار منتشر شده ی مجموعه ی پالگرِیو در زمینه ی کلام، فقه و تاریخ اسلام با ویراستاری خالد ابوالفضل است که در سال ۲۰۱۱م. به زیور طبع آراسته شده است. این اثر شامل پیشگفتاری به قلم خالد ابوالفضل، ویراستار مجموعه ی پالگرِیو، تقدیرنامه، مقدمه، هفت فصل، نتیجه گیری، پی نوشت، گزیده ای از کتابشناسی و نمایه می باشد، که هفت فصل آن به ترتیب عبارتند از: ۱- تبارشناسی مباحثاتی درباره ی جایگاه و اعتبار نسبی منابع گوناگون مرجعیّت شرعی در سنّت اسلامی اهل سنّی؛ ۲- نوسلفی گری: پشتیبانان اصلی و منهج آن؛ ۳- توصیف ویژگی های مناهج تثبیت شده ی پیشامدرن و استلزامات تفسیری آنها؛ ۴- مفاهیم «مؤمن» و «زن مسلمان» ایده آل به لحاظ دینی از دیدگاه نوسلفی ها؛ ۵- مسلمانان متجدّد- مفهوم-سازی و به خدمت گیری سنّت اسلامی؛ ۶- الگوی تفسیری (منهج) مسلمانان متجدّد و استلزامات تفسیری آنها؛ ۷- مفاهیم «مؤمن» و «زن مسلمان» ایده آل به لحاظ دینی از دیدگاه مسلمانان متجدّد.
این کتاب ازجمله مطالعات دانشگاهی در غرب دربارهی اندیشهی اسلام معاصر است که به شدّت در غرب رو به افزایش هستند. با وجود اینکه آثار فراوانی تاکنون درباره ی متکلّمان و فقهای مسلمان معاصر منتشر شده است و این روند به سرعت در حال رشد است، تنها تعداد کمی از این مطالعات صورت گرفته موفق به ارائهی شناختی اصیل بر مبنای مفروضات هنجاری و گزینش درست افراد سهیم در گفتمان کنونی اسلام شده اند، که این کتاب را می توان ازجمله ی این آثار دانست.
این کار مطالعاتی به دنبال شناسایی، تطبیق و مقایسه ی الگوهای تفسیری حاکم بر اندیشه ی نوسلفی ها و رهیافت های (مناهج) مسلمانان متجدّد در راستای مفهوم سازی و تفسیر قرآن و سنّت، و مفروضاتی که موجب شکلگیری این مناهج می شوند، می باشد. همچنین، این پژوهش استلزامات تفسیری مفروضات حاکم بر نوسلفیها و مناهج مسلمانان متجدّد را در رابطه با تفاسیر خاص آنها از آنچه برای شکل دهی به مفاهیم «مؤمن» و «زن مسلمان» ایده آل معتقدند، مورد بررسی قرار میدهد.
دودریجا در توضیح روش خود در این کار مطالعاتی می نویسد: در ضمن فصولی که مستقیماً به اندیشه ی نوسلفی ها می پردازند، من آثار نوشته شده توسط اندیشمندان نوسلفی، از قبیل ن. البانی (م.۱۹۹۹) محدّث، بن باز (م.۱۹۹۹)، مفتی پیشین عربستان سعودی، برخی از شاگردان برجستهی آنان همچون م. المدخلی و ابن اثیمن (م.۲۰۰۱)، و تا حدّ کمتری، پیروان غربی آنها، شامل شخصیّت هایی همچون جمال زربوزو و دکتر بلال فیلیپس را مورد بررسی قرار میدهم. فصول مربوط به اندیشهی مسلمانان متجدّد نیز با بهره گیری از آثار مهم متفکّران مسلمان متجدّدی همچون خالد ابوالفضل، امید صفی، فرید اساک، ابراهیم موسی، کسیا علی، امینه ودود و دیگران به رشتهی تحریر درآمده اند. در چند فصل به بحث تطبیق و مقایسه ی مناهج نوسلفی ها و مسلمانان متجدّد، مفروضات و استلزامات تفسیری آنها پرداخته شده است و با این روش مطالعه، شماری از معیارهایی را که نظریه ی اصول الفقه را دربرمی گیرند، از قبیل علوم راجع به ماهیت زبان، الهیات، هرمنوتیک، معرفت شناسی، حقوق و اخلاق، و همچنین تحلیل تفاوت های بین دو منهج مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته اند. مفروضات نوسلفی ها و مناهج مسلمانان متجدّد مربوط به مباحث ذیل است:
۱- کارکرد و ماهیّت زبان در متن قرآن و ماهیّت وحی؛
۲- فرآیند استخراج معنا از متن قرآن؛
۳- دامنهی تصدیق (یا تکذیب) نقش فرامتن در شکلدهی به محتوای قرآن؛
۴- نقش، اعتبار و توانایی عقل در تفسیر قرآن و ماهیّت ارزش اخلاق در قرآن؛
۵- گسترهی به کارگیری رهیافتی مضمون بنیاد، استقرایی (یا نظام مند) به تفسیر قرآن و یا فقدان آن (به عبارت دیگر، رواج آنچه که در اینجا می توان با اصطلاح تقطیع سازی متنی یاد کنیم)؛
۶- قابلیّت رهیافتی اخلاقی- دینی و هدف یا غایت محور (قصد) به تفسیر قرآن؛
۷- ماهیّت و قابلیّت مفهوم سنّت و استلزامات تفسیری آن.
اما در توضیح مطالب مربوط به فصول این کتاب و ترسیم خطوط کلّی حاکم بر این فصول لازم به ذکر است که فصل نخست این اثر، تبارنامه ای از مباحثات همچنان در جریان مربوط به جایگاه و اعتبار نسبی منابع گوناگون مرجعیّت شرعی در سنّت اسلامی را ارائه می دهد. این فصل با تبیین پیش زمینه ی تاریخی و تحوّل پشت دو رهیافت اصلی به سنّت اسلامی، با عناوین مذهب- و اهل حدیث آغاز می شود، و تفاوت ها و شباهت های بین آنها را برجسته می سازد. همچنین، در این فصل به بحث از مفهوم سلفیگری پرداخته شده است تا نقش محوری این مفهوم در رابطه با چگونگی مفهوم سازی و تفسیرپردازی از طریق سنّت اسلامی نشان داده شود. در پایان این فصل نیز به طور خلاصه، تصویری از جمعیّت های نوسلفی و مسلمانان متجدّد که به ارائهی تفسیری در برابر این پیش زمینه ی تاریخی پرداخته اند، اشاره شده است.
در فصل دوّم، بحثی دربارهی نمایندگان اصلی جمعیّت نوسلفی که به ارائهی تفسیر خود پرداخته اند، عرضه شده و موضع آنها در رابطه با چندین مبحث مطرح شده در فصل پیشین، شامل پیش زمینهی تاریخی پیدایش مکاتب فکری اهل حدیث و اهل رأی المذهب؛ فهم نوسلفی ها از مفهوم سلفی گری؛ عقیده ی نوسلفی ها در رابطه با آنچه که دانش شرعی (علم) را شکل می دهد و منابع آن؛ برداشت نوسلفیها از ماهیّت و قابلیّت مفهوم سنّت؛ و توصیف خود نوسلفی ها از منهج خود تبیین شده است. فصل سوّم به دو بخش تقسیم شده است. بخش نخست، مفروضات شکل دهنده به مناهج تثبیت شده ی پیشامدرن را با توجه به قرآن مورد شناسایی قرار می دهد و در عین حال، به ارائه ی تحلیلی انتقادی از استلزامات تفسیری این مفروضات می-پردازد. بخش دوّم این فصل نیز به بررسی مفروضات تفسیری پشت منهج سنّت نوسلفی ها و استلزامات تفسیری آنها می پردازد. تا آنجا که به مفروضات منهج اصول الفقه پیشامدرن مربوط میشود، نویسنده مدّعی اتکّا بر دانشی است که مبتنی بر دانش مذهب بنیان است، تا مواردی که بین منهج مذهب بنیان و نوسلفی ها مشترک است.
نویسنده در فصل چهارم به دنبال تبیین این مطلب است که چگونه منهج نوسلفی ها می تواند مسئول شکل گیری دیدگاه های علمای نوسلفی در رابطه با مبحث مربوط به آنچه که مفاهیم «مؤمن» (بخش نخست) و «زن مسلمان» (بخش دوّم) ایده آل را به لحاظ دینی شکل می دهد، باشد. نویسنده در همین راستا، به ارائه ی شواهد متنی قرآنی و حدیثی مرتبط با این مسأله که توسط علمای نوسلفی به کار گرفته شده اند، میپردازد و نشان می دهد که چگونه منهج نوسلفی ها عقیدهی آنها را دربارهی این دو مفهوم شکل میدهد. فصل پنجم از چهار بخش تشکیل شده است. هدف نویسنده در بخش نخست، ارائهی بحثی است درباره ی آنچه که زیربنای جهانبینی مسلمانان متجدّد را روشن می سازد. بخش های دوّم و سوّم به لحاظ تاریخی، اندیشه ی مسلمانان متجدّد را در ارتباط با اسلاف روشنفکرشان چه متعلّق به جهان با اکثریّت غیرمسلمان و چه مسلمان قرار می-دهد. بخش پایانی این فصل نیز خطوط کلّی رهیافت مسلمانان متجدّد را در راستای مفهوم سازی در این زمینه ترسیم میکند.
نظیر آنچه که درباره ی خطوط کلّی فصل سوّم در زمینه ی منهج نوسلفی ها ذکر شد، هدف فصل ششم نیز درست در همان راستا، بحث از ویژگی های ترسیم شده از منهج مسلمانان متجدّد و استلزامات تفسیری آنها میباشد. فصل هفتم یا همان فصل پایانی نیز به دنبال تبیین این مطلب است که چگونه منهج مسلمانان متجدّد می تواند پاسخگوی مفاهیم خلق شده توسط آنها دربارهی «مؤمن» و «زن مسلمان» ایدهآل به لحاظ دینی باشد. در این فصل از همان روشی استفاده شده که در فصل چهارم مورد استفاده قرار گرفته است. دیدگاههای مسلمانان متجدّد درباره ی بحث از آنچه که مفهوم «مؤمن» ایده آل را به لحاظ دینی شکل می دهد، در ابتدا ارائه شده است (بخش نخست). متعاقب آن نیز دیدگاه مسلمانان متجدّد درباره ی مفهوم «زن مسلمان» ایده آل به لحاظ دینی آورده شده است. نویسنده ضمن بیان نتیجه گیری خود نیز به جمع بندی زیربناهای نظری این کار مطالعاتی، روش، اهداف و یافته های این پژوهش پرداخته است. در ضمن، اهمیت این کار مطالعاتی را با توجه به گفتمان ها و مباحث فراگیر بین مسلمانان عصر حاضر در جوامع اسلامی و به ویژه، نزاع بین «محافظه کاران» و «مدرنیست ها» بر سر مشروعیّت دینی می توان به خوبی فهمید.