بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ العربیة

گزارش جلسه دفاع از رساله دکتری با عنوان «تطوّر انگاره مسیحیت و مسیحیان در میان حاکمان مسلمان از صدر اسلام تا پایان عصر امویان (۱۳۲ق)»

 

جلسه دفاع از رساله دانشجو:

محمّدرضا محمّدی

 

در مقطع دکتری تاریخ اسلام با عنوان «تطوّر انگاره مسیحیت و مسیحیان در میان حاکمان مسلمان از صدر اسلام تا پایان عصر امویان (۱۳۲ق)» در روز چهارشنبه ۱۴/۹/۱۴۰۳ در سالن جلسات دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی با حضور:

 

استاد راهنما:

جناب آقای دکتر عباس احمدوند

 

استاد مشاور:

جناب آقای دکتر عبدالله فرهی

 

استادان داور:

جناب آقای دکتر عباس برومند اعلم

جناب آقای دکتر بخشعلی قنبری

جناب آقای دکتر سید محمد هادی گرامی

 

برگزار شد. در این جلسه ابتدا دانشجو به مدت ۲۰ دقیقه متن دفاعیه رساله خود را در قالب پاورپوینت ارائه نمود و بر اساس نحوه ارائه و پاسخگویی به نکات مطرح شده، رساله با درجه بسیار خوب و نمره ۷۵/۱۸ مورد تأیید استادان و هیأت داوران محترم قرار گرفت.

 

متن سخنرانی و دفاعیه دانشجو به شرح ذیر است:

 سپاس و قدردانی

در ابتدا از استاد راهنمایم، جناب آقای دکتر احمدوند و استاد مشاورم جناب آقای دکتر فرهی که با صبر و بردباری و درایت عالمانه خود، اینجانب را در یافتن موضوع و پژوهش گسترده حول محور آن یاری نمودند، تقدیر و تشکر می‌کنم. همچنین از استادان داور، جناب آقای دکتر برومند و جناب آقای دکتر قنبری و جناب آقای دکتر گرامی که با وجود مشغله‌های بسیار، حضور در این جلسه دفاع را پذیرفتند و نگارنده را از نظرات دقیق خود بهره‌مند نمودند. رساله فوق رو در دو محور به حضورتان تقدیم می‌کنم. محور اول، بیان کلیات رساله شامل تبیین مسئله، سؤالات و فرضیه‌های تحقیق، نوآوری تحقیق، پیشینه و منابع اصلی تحقیق و محور دوم، نتایج و دستاوردهای تحقیق است.

 

تبیین مسئله:

در آستانه ظهور اسلام(سده هفتم میلادی)، شبه‌جزیره عربستان، به سبب شرائط جغرافیایی خاص بیابانی و امکان پناه‌یابی در آن، مأمن بسیاری از پیروان ادیان توحیدی چون یهودیت و مسیحیت یا ادیان غیر توحیدی چون انواع بت‌پرستی و ستاره‌پرستی بود. اما در میان ادیان توحیدی، مسیحیت در گوشه و کنار شبه جزیره، نمود و بروز بیشتری داشت؛ مرزهای شامات در شمال غرب، حدود عراق در شمال شرق به سبب نزدیکی به امپراتوری روم شرقی و یمن در جنوب شبه جزیره به سبب نزدیکی به کشور مسیحی حبشه، از جمله مراکز تجمع مسیحیان به شمار می‌رفتند. همچنین در شهرها و مناطقی چون بحرین، عمان، نجران و دُومَهُالجَندَل مسیحیت رواج داشت و شماری از قبایلی چون قُضاعه، اَزْد، طَیء، لَخم، تمیم، تَغْلَب و کَلب نیز مسیحی بودند.

دین اسلام با ظهورش به مثابه دینی که خود را در ادامه و تکمیل ادیان پیش از خود می‌داند و با بهره‌گیری از رویکرد آئین انگاری، در اصلاح آموزه‌های مسیحی با تکیه بر قرآن کریم و تعالیم رسول خدا(ص) کوشید، بسته به فضای توحیدی صدر اسلام، تصویر تصحیح شده‌ای از مسیحیت در میان مسلمانان رواج دهد تا تصویر رایج از مسیحیت در میان امت‌ها و قبایل مسیحی، را به چالش بکشاند. گفتمان غالب و رسمی اسلام و قرآن در مورد مسیحیت، همانا الهی دانستن این دین، گواهی بر رسالت و صداقت حضرت عیسی (ع) و در عین حال زدودن غبار انحرافاتی چون آموزه تثلیث، الوهیت بشر و روایت به صلیب کشیدن عیسی از چهره مسیحیت بود. در عمل رسول خدا (ص) بر اساس پیام قرآن، با نوعی ملایمت با آنان رفتار می‌کرد و این روش تا مدتی در میان مسلمانان سنت‌گرای شبه‌جزیره باقی ماند، اما اخراج اهل کتاب از شبه‌جزیره، به امر عمر بن خطّاب (حک: ۱۳ق- ۲۳ق) و آغاز دوران فتوح و گسترش قلمرو ارضی مسلمانان، آنان را در برخورد و تصادم با مسیحیان به عنوان هویتی تاریخی و سامان یافته قرار داد و گاه در قالب شروط معروف عمریه، بازنمایی کرد. از نظر حاکمان اُموی، مسیحیان رعایای اهل کتاب و تازه آنان بودند که در میانشان، دانشمندان و علمای گوناگون و کارآمد نیز یافت می‌شد. از این رو عقاید آنان، همان‌گونه که خود را بر خلاف گفتمان رسمی اسلامی معرفی می‌کردند، به رسمیت شناخته می‌شد و حاکمان اُموی با عموم مسیحیان نیز مادام که از در اطاعت از قدرت سیاسی و نظامی آنان در می‌آمدند، بر همین منوال رفتار می‌کردند. در عین حال، برخوردهای نظامی متعدّد امویان و امپراتوری روم موجب می‌شد، گاه برخی خلفا تضییقاتی را در مورد اتباع مسیحی‌شان روا دارند و در صدد ردّ و طرد مسیحیانی قرار گیرند که تابع مذهب کلیسای بیزانس بوده و نگرش آنان را به منزله جانبداری از رقیب سیاسی و نظامی‌شان، روم شرقی، می‌پنداشتند؛ بنابراین در چنین شرائطی به گفتمان رسمی اسلامی و حتّی به قوانین سختگیرانه پناه می‌بردند.

 

سؤالات تحقیق

سؤال اصلی

انگاره مسیحیت و مسیحیان در نزد حاکمان مسلمان از صدر اسلام تا پایان دوره اُمویان، چگونه بوده است؟

سؤالات فرعی

۱) آموزه‌های قرآنی و سیره نبوی چه تصویری از مسیحیت و مسیحیان ارائه کرده است؟

۲) با توجه به اقتضائات سیاسی و اجتماعی و ماجرای فتوحات، چه نوع تصویری از مسیحیت و مسیحیان در میان خلفای اربعه وجود داشت؟

۳) با توجّه به اقتضائات حکمرانی سیاسی و میزان اعتقادات دینی، چه تصویری از مسیحیت و مسیحیان نزد حاکمان اُموی در قلمرو اسلامی وجود داشته‌ است؟

 

فرضیه‌های تحقیق

فرضیه‌ اصلی

-انگاره مسیحیت و مسیحیان نزد حاکمان مسلمان، از انگاره‌ای ملایم مبتنی بر اشتراکات ابراهیمی در عصر نبوّت همراه با رعایت فاصله اجتماعی و همچنین انگاره سختگیرانه در روابط اجتماعی در عصر خلافت عمر بن خطّاب تا انگاره سهل انگارانه مبتنی بر تغافل دینی و علایق شخصی و همچنین اقتضائات حکمرانی در امور اداری و ذخایر مالی، دچار تحوّل شده است.

فرضیه‌های فرعی

-آموزه‌های قرآنی و تعالیم نبوی در کنار تأکید بر اشتراکات ابراهیمی، به مخالفت صریح با تصویر مبتنی بر تثلیث از مسیحیت در میان امت‌ها و قبایل مسیحی پرداخت و علاوه بر تصحیح بر معیار توحید، در روابط اجتماعی نیز توصیه به محدودیت کرده است.

-در عصر خلیفه دوم با وضع قوانین و شروطی برای اهل کتاب در مناسبات اجتماعی معروف به شروط عمریه، بستری برای شکل‌گیری خوانش سختگیرانه‌ای از مسیحیت شکل گرفت که پیش از آن سابقه نداشت.

-حاکمان اموی در شامات با توجّه به مناسبات اجتماعی و اقتضائات حکمرانی و عدم تقیّد به شماری از آموزه‌های پیشین در عصر نبوت و دوران خلفای راشدین، رویکرد تساهل مبتنی بر اعتماد و روابط نزدیک با مسیحیان در امور شخصی و اداری را برگزیدند؛ گرچه این تساهل در برخی موارد به جهت احساس ناامنی از تهدیدات نظامی آنان و همچنین نیاز به ذخایر مالی بیشتر، به کناره نهاده می‌شد.

 

نوآوری تحقیق

در موضوع حاضر، گرچه پژوهش‌هایی در زمینه تعاملات و برخوردهای حاکمان مسلمان با مسیحیان انجام شده است؛ امّا هر یک معمولاً مربوط به دوره‌ای‌ خاص بوده و عمدتاً به حقوق اهل ذمّه، روابط سیاسی، تعاملات فرهنگی و علمی آنان با مسلمانان پرداخته‌اند و موضوعات را به شکل تاریخ انگاره و در قالب یک فرایند با توجّه به پیدایش، تغییر و تحوّل آن، بررسی ننموده‌اند. بنابراین نوآوری این پژوهش، در به‌کار بستن مطالعات انگاره‌ای در این پژوهش است و بر اساس آن، تصویرِ مسیحیت و مسیحیان نزد حاکمان مسلمان با توجّه به تطوّر و فراز و فرود آن از ابتدای اسلام تا پایان عصر اموی (۱۳۲ق) واکاوی شده است.

در این پژوهش بررسی شده است که حاکمان مسلمان چه برخوردها و مواجهه‌هایی با مسیحیان به عنوان اهل ذمّه داشته و برخورد‌های متفاوت آنان، برخاسته از چه نوع تصویری نزد آنان بوده است و دلیل ایجاد این خوانش‌های متفاوت از سوی حاکمان نسبت به مسیحیان چه رویکردهایی بوده است؛ یعنی چه عواملی باعث شد برخی از حاکمان رویکرد ملایم و برخی تساهل‌آمیز و برخی سختگیرانه با مسیحیان داشته باشند.

 

پیشینه تحقیق

پژوهش‌هایی در زمینه تعامل مسیحیت و مسیحیان با مسلمانان انجام شده است که با برخی از قسمت‌های این نوشتار همنوایی دارد. در پیشینه این رساله آثاری همچون برخورد آراء مسلمانان و مسیحیان: تفاهمات و سوء تفاهمات اثر ویلیام مونتگمری وات، کتاب از برخورد تا گفت‌و‌گو مجموعه مقالاتی در موضوع مناسبات اسلام و مسیحیت، دولت و حکومت در دوره میانه اسلام اثر کی. اس. لمبتون، خُلفا و رعایای غیر مسلمانشان اثر ترایتون (با نام اهل الذمّه فی الإسلام در ترجمه عربی حسن حبشی)، کتاب فرهنگ ایرانی و اندیشه یونانی اثر دیمیتری گوتاس، کتاب تاریخ روابط اسلام و مسیحیت اثر هیو گُدارد، کتاب النصرانیه و آدابها بین العرب الجاهلیه و کتاب شعراء النصرانیه بعد الإسلام اثر لویس شیخو، کتاب تاریخ نصارا العراق و کتاب المسیحیون فی دوله الإسلامیه اثر سهیل قاشا، کتاب  الفکر الاسلامی فی الرّد علی النّصارا إلی نهایه القرن الرابع / العاشر اثر عبدالمجید الشرفی، الدّیارات النصرانیه فی الإسلام اثر حبیب زیات، پایان‌نامه فاطمه سادات کریم‌آبادی با عنوان  تعاملات فکری- فرهنگی و اجتماعی مسلمانان و مسیحیان در دوره بنی اُمیه در منطقه شامات، پایان نامه منصوره پیری اردکانی با عنوان مناسبات فرهنگی مسلمانان و مسیحیان در سده نخستین هجری، مقاله‌ بررسی جایگاه اداری اهل ذمه در عصر اموی مطالعه موردی؛ اهل ذمه عراق و شام اثر شهرام یوسفی فر، حسین علی‌بیگی و عثمان یوسفی و مجموعه مقالاتی از تاریخ روابط مسیحیان و مسلمانان تحت عنوان مسیحیت و مسیحیان در متون اسلامی با سر ویراستاری دیوید توماس و باربارا روگما مورد بررسی قرار گرفته شده است تا در نهایت با بینش دقیق‌تر و جامع‌تر موضوع مورد نظر به نگارش آورده شود.

 

نتایج و دستاوردهای تحقیق

انگاره مسیح در مسیحیت، حضرت عیسی(ع) به عنوان پسر خداست که دارای ذات الوهی و ازلی است و بر زمین فرود آمد تا با کشته و فدا شدنش، انسان‌ها را از گناه نخستین نجات دهد و به رستگاری برساند. امّا انگاره مسیح در قرآن کریم؛ حضرت عیسی (ع) نه پسر واقعی خدا و هم‌ذات با وی در الوهیت معرفی ‌می‌شود بلکه او صرفاً انسان و پیامبری والامقام است که با تولّد إعجازآمیز و بدون پدر پا به عرصه وجود گذاشت و همواره پیروانش را به یکتاپرستی و دوری از شرک دعوت کرده و خود را بنده خدا می‌خواند و این را تنها راه نجات معرفی می‌نمود.

قرآن کریم در به تصویر کشیدن چهره مسیح بر روی موضوعات خاصی همچون تولّد، عروج و ذات بشری ایشان تأکید داشته است و این از آن جهت است که بنیان فکری و الاهیاتی دین مسیحیت در کلیسا بر پایه همین آموزه‌ها بنا نهاده شد و قرآن کریم در چالش با مسیحیتِ کلیسایی با ارائه کردن تصویر واقعی و جدید از تولد، عروج و ذات بشری مسیح، تئوری فرایند نجات در مسیحیت را کاملاٌ مردود و جعلی معرفی نموده است. قرآن کریم خطاب به مسیحیان عصر تنزیل، در عین تأکید بر پذیرش اسلام و رو آوردن به توحید، اعتقاد آنان به تثلیث و الوهیت مسیح را برابر با کفر به الله دانست. مسیحیان در رویکرد اجتماعی، امانت‌دار و نسبت به دیگر ملل خصوصاً ملّت یهود، دارای حسّ محبت بیشتری به مسلمانان هستند امّا با توجّه انحرافات مشرکانه آنان، بر عدم اعتماد و تکیه به آنان و رعایت فاصله اجتماعی با آنان تأکید شده است.

چارچوب نظری قرآن کریم، در عصر نبوی در قالب تعامل بر اساس قانون و ضوابط حکمرانی دینی عملی شد و رسول خدا(ص) قائل به همزیستی مسالمت آمیز تحت قانون و پیمان سیاسی بوده است. در انگاره مسیحیت و مسیحیان نزد رسول خدا(ص)، حفظ احترام و قداست حضرت عیسی(ع) به عنوان نبی اولوالعزم و مادرش مریم مقدّس مورد تأکید است. برخی از مسیحیان دارای نقاط قوّتی همچون عدالت خواهی، صداقت و مودّت نسبت به مسلمانان دارند. دریافت جزیه از آنان بر محور إعتدال و إنصاف بوده و جایگاه عالمان و راهبان و اماکن دینی آنان محفوظ بوده است. مسیحیان با توجه به ریشه ابراهیمی، اجباری بر پذیرش اسلام نداشته‌اند و بر پیمان‌نامه صلح و جزیه در مقابل تأمین امنیت آنان توسط حکومت اسلامی و یا هجرت کردن بدون تعدّی و تجاوز، مخیّر بودند، امّا به صراحت در مقابل آنان، انحرافات اعتقادی همچون سه‌گانه‌پرستی و الوهیت مسیح، شرک دانسته و گمراهی آنان از حقیقت بیان می‌شود و اسلام به عنوان تنها راه رستگاری و نجات از عقوبت معرفی می‌شود. محور پایانی این انگاره نیز ضرورت حفظ امنیت مسلمانان در مقابل آن دسته از مسیحیانی است که بنای بر تعامل و صلح با مسلمانان ندارند و تهدیدی برای امنیت حکومت اسلامی بوده‌اند. در چُنین مواقعی برخورد نظامی با آنان جهت حفظ امنیت مسلمانان مورد توجّه بوده است.

این انگاره در دوره کوتاه خلافت ابوبکر تغییر محسوسی نداشته است امّا در دوره عمر بن خطّاب با وضع قوانین و شروط سخت در امور اجتماعی همچون تفاوت در پوشش با مسلمانان، در امور اقتصادی همچون افزایش چهار برابری جزیه، در امور مذهبی همچون منع ساختن کلیسا و نواختن ناقوس و اجرای علنی مناسک دینی، در امور اداری همچون منع به‌کارگیری مسیحیان در امور حکومت‌داری، دست‌خوش تحوّل شد. دوران حکومت عثمان از سویی آغازی بر مراودات صمیمانه برخی از والیان اسلامی با مسیحیان و از سوی دیگر آغازی بر سختگیری مالی بر مصریان به عنوان هم‌کیشان تابعِ کلیسای بیزانس بود. دوره حکومت علی بن أبی‌طالب(ع)، عصر بازگشت به سیره نبوی(ص) با تأکید بر اجرای عدالت و ترک ظلم بر ذمّیان در عین جدّیت در اجرای قوانین حکمرانی و مجازات اسلامی در مواجهه با متخلِّفین آنان بوده است. دوران بنی اُمیه این جدّیت در تعاملات، صرفاً در امور سیاسی و مالی و هر آنچه که نشانی از تقابل با مسیحیت بیزانس داشته است، همچون ادامه سختگیری بر مسیحیان مصر، تثبیت زبان عربی در دیوانیات و ضرب سکّه مستقل اسلامی و ساخت قبّه الصخره ادامه یافت؛ امّا در همان دوران در تعاملات اجتماعی، دینی و جایگاه اداری مسیحیان، شاهد برخورد تساهل‌آمیز و مراودات صمیمانه با رجال مسیحیِ غیروابسته به بیزانس و تأثیرگذاریِ آنان در امور حکمرانی و مشورت‌پذیری برخی خلفا از مشاوران مسیحی خود هستیم و صرفاً  دوره ولید بن عبدالملک، دوره تقابل با نمادها و مناسک دینی مسیحیان و تشدید بی‌سابقه فشار بر راهبان مصری و دوره عمر بن عبدالعزیز، عصر بازگشت به قوانین، شروط و رویکرد عمر بن خطّاب با مسیحیان بوده است.

 

پس از پایان توضیحات دانشجو، داوران محترم به بیان نظرات و اشکالات خود بر این رساله پرداختند که به اختصار بدان اشاره می‌شود:

-تاریخ انگاره درست بیان نشده است. انگاره بر تحول معنای اصطلاحات در بازه زمانی و مکانی خاص تکیه دارد. در تاریخ انگاره باید مفهوم خاصی را در ادوار مختلف بررسی کرد اما در این رساله شاهد تحول رفتاری هستیم نه معنایی. در واقع در این رساله، به زیست مسیحیان با حاکمان مسلمان در سده اول اسلامی پرداخته شده است.

پاسخ: این اشکال اساتید محترم را صحیح می‌دانم امّا کاربست انگاره در این رساله در تحوّل رفتاری حاکمان مسلمان به این دلیل است که رفتار حاکمان با مسیحیان به جهت پیشینه فکری و ذهنی آنان نسبت به آنان بوده است و تغییر این رفتار و برخوردها به دلیل تغییر رویکردهای ذهنی آنان بوده است.

-نگاه دانشجو به رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع) در بررسی تحولات رفتاری، ایدئولوژیک است.

پاسخ: با وجود اعتقادات دینی، تلاش شده است بیان تحولات رفتاری و تعاملات در تمامی موارد مستند به شواهد تاریخی باشد.

-در این رساله بیان نشده است که اعتقاداتی که از سوی مسیحیان بیان می‌شود، بر اساس اعتقادات کدام یک از فرقه‌های مسیحی بوده است.

پاسخ: در این رساله به باورهای دینی در مسیحیت اشاره شد که نقطه اشتراک غالب مسیحیان و برآمده از شوراهای هفتگانه مسیحی است.

-در این رساله، هر فصل یک نتیجه دارد که باعث انفصال فصول از یکدیگر در بررسی انگاره‌ای شده است.

پاسخ: انتخاب این روش با نظر استاد راهنما جهت تحکیم مباحث هرفصل و دسته‌یندی موضوعات آن بوده است.

-چکیده این رساله طولانی و بیش از حد متعارف شده است.

پاسخ: این افزایش کلمات به جهت بیان دقیق‌تر و کامل‌تر مباحث رساله در چکیده است که با توجّه به نظر داوران اصلاح خواهم کرد.

-سه‌گانه‌پرسی مسیحی که در قرآن به آن اشاره شده است (پدر، پسر و مادر) با تثلیث مورد اعتقاد در مسیحیت فعلی (پدر و پسر و روح القدس) متفاوت است.

پاسخ: به این موضوع در صفحه ۶۵ رساله اشاره و توضیحات مبنی بر وجود اعتقاد به تثلیث پدر، پسر و مادر در عصر ظهور اسلام داده شد.

-به همه خلفای اُموی در رساله اشاره نشده است.

پاسخ: به خلفایی از مسیحیان اشاره شده است که تعاملی یا تقابلی از آنان با مسیحیان در تاریخ ضبط و نگارنده بدان دست یافته است.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۲۱ آذر ۱۴۰۳ساعت: ۱۲:۴۶ بعد از ظهر۱۸ بازدید