بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ العربیة

گزارش جلسه دفاع از رساله دکتری خانم طاهره شریف زاده با عنوان «آموزش ریاضیات و نجوم طی سده­‌های سوم تا پنجم هجری در تمدن اسلامی»

جلسه دفاع از رساله دانشجو:

طاهره شریف زاده

در مقطع دکتری تاریخ اسلام

با عنوان

آموزش ریاضیات و نجوم طی سده‌­های سوم تا پنجم هجری در تمدن اسلامی

در چهارشنبه مورخ ۲۳/ ۸/ ۱۴۰۳ در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی، سالن جلسات با حضور

 

استادان راهنما:

جناب آقای دکتر احمد بادکوبه هزاوه

جناب آقای دکتر عبدالله فرهی

 

استاد مشاور:

جناب آقای دکتر حنیف قلندری

 

استادان داور:

جناب آقای دکتر یونس کرامتی

جناب آقای دکتر سیدجمال موسوی

سرکار خانم دکتر زینب کریمیان

 

برگزار شد. در این جلسه دانشجو به مدت ۱۵ دقیقه متن دفاعیه از رساله خویش را ارائه نمود و براساس نحوه ارائه و پاسخگویی به نکات مطرح شده، رساله با درجه عالی و نمره ۲۰ مورد تأیید استادان و هیأت محترم داوران قرار گرفت.

 

متن سخنرانی و دفاعیه دانشجو به شرح زیر است:

سپاس و قدردانی

در ابتدای سخن از استادان گرامی­ام که سخاوتمندانه و با حوصله، وقت ارزشمند خود را در اختیار من قرار دادند و طی سه سال در تمام مراحل تدوین و تکمیل این رساله مرا یاری رساندند، کمال تشکر و امتنان را دارد. جناب آقای دکتر فرهی مدیر گروه محترم دانشگاه، مرا در انتخاب موضوع بر اساس علایق و سوابق تحصیلی­ام راهنمایی نمودند. همچنین سپاسمند الطاف جناب آقای دکتر بادکوبه هستم که راهنمایی رساله دانشجویی را پذیرفتند که پایه تاریخی نداشت و من روش تحقیق را از ایشان آموختم. همچنین جناب آقای دکتر قلندری فراتر از استاد مشاور، نقش استاد راهنما در تدوین این رساله را داشتند. ایشان با احاطه‌­ای که بر تاریخ علم و متون ریاضیات و نجوم داشتند از گرفتار شدن این اثر در ورطه افراط و تفریط جلوگیری کردند. این رساله و دو مقاله پذیرش شده از آن، حاصل کوشش و ساعت‌ها زمانی است که اساتید محترم صرف کار من کردند.

از اساتید داور جناب آقای دکتر کرامتی، جناب آقای دکتر موسوی و سرکار خانم دکتر کریمیان کمال تشکر را دارم که با وجود مشغله زیاد داوری این رساله را پذیرفتند. قطعاً امضای شما تأییدی بر رساله من و تا همیشه باعث افتخار و مباهاتم خواهد بود.

 

بیان مسأله

یکی از فرازهای قابل­تأمل تاریخ تمدن اسلامی، حرکت علمی است که در سده­های نخستین اسلامی در قالب ترجمه­ی وسیع آثار علمی و فکری تمدن­های پیشین انجام گرفت. این حرکت گسترده علمی که به «نهضت ترجمه» معروف است، سبب شد تا در مدت کوتاهی، چکیده علومی که طی سده­های متمادی در نتیجه تلاش دانشمندان و اندیشمندان ممالک متمدن دنیای قدیم حاصل شده بود، به­میان مسلمانان منتقل شود. در این دوره ریاضیات و نجوم به­صورت بخشی از علوم باستانی با نام علوم اوایل/ علوم دخیله وارد جهان اسلام شد.

بررسی ساختار آموزشی در نظام تعلیم و تربیت در تمدن اسلامی به­ویژه در علوم ریاضی و تجربی از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده و بحث درباره آن می­تواند افق­هایی تازه در تاریخ علم و فناوری بگشاید. مطالعه ساختار آموزش علوم دقیقه به ما نشان می­دهد که این علوم چگونه سازماندهی شدند و چه نوآوری­هایی در این زمینه صورت گرفت و از سویی دیگر به ما کمک می­کند تا درک بهتری از پیامدهای شکوفایی جریان آموزش بر توسعه علم و فناوری در جوامع مسلمانان به­دست آوریم. ساختار آموزشی مسلمانان در این دوره به تربیت نسلی از دانشمندان بزرگ انجامید که آثارشان نه تنها در دنیای اسلام بلکه بر علم غربی نیز تأثیرگذار بود. در رساله حاضر مؤلفه­های ساختار آموزشی از قبیل نهاد آموزش، روش­های فرادهی و فراگیری، مقررات و متون آموزشی ریاضیات و نجوم مورد بررسی قرار می­گیرند و به تحلیل نقش نهادهای رسمی و خصوصی در آموزش این علوم و نیز به بررسی تعاملات میان دانشمندان با تأکید بر روابط استاد و شاگرد پرداخته می­شود.

 

پرسش­‌های­ اصلی و فرعی تحقیق

  1. ساختار آموزشی ریاضیات و نجوم طی سده سوم تا پنجم هجری در تمدن اسلامی چگونه بود؟
  2. ریاضیات و نجوم طی سده­های سوم تا پنجم هجری در چه مکان­ها و مراکزی تدریس می­شد؟
  3. روش­‌های آموزش ریاضیات و نجوم تا چه میزان متأثر از نظام آموزشی مسلمانان در حوزه­‌های علوم دینی بود؟
  4. استاد و شاگرد در حلقه‌­های درس ریاضیات و نجوم از چه مقرراتی پیروی می­کردند؟
  5. متون آموزشی ریاضیات و نجوم طی سده سوم تا پنجم هجری چه آثاری را در برمی­‌گرفت.

فرضیّه‌­­های اصلی و فرعی تحقیق

  1. ساختار آموزشی ریاضیات و نجوم طی سده­های سوم تا پنجم هجری شامل مجموعه­‌ای از نهادها، روش‌­های فرادهی و فراگیری، مقررات و متون آموزشی بود.
  2. در این دوره ریاضیات و نجوم در مراکزی مانند مساجد و مدارس تازه­‌تأسیس در حدّ نیازهای شرعی آموزش داده می‌شد و یادگیری سطوح بالاتر این علوم در حلقه‌­های درس خصوصی پیگیری می­شد.
  3. آموزش ریاضیات و نجوم در آغاز از روش­های آموزش علوم دینی تأثیر پذیرفت اما به مرور به توجه به ماهیت این علوم، اساتید روش‌های جدیدی را برای ارائه مفاهیم پیچیده و جهت کمک به شاگردان در تجسم اصول و حل مسائل ریاضی به کار گرفتند.
  4. از آنجاکه آموزش ریاضیات و نجوم اغلب در حلقه‌­های درس خصوصی پیگیری می‌­شد، استاد و شاگرد تا حدّ زیادی آزادی عمل داشتند، بااین­حال به مقرراتی مانند رعایت سلسله مراتب علمی، اجازه و… پایبند بودند.
  5. سیر مطالعاتی محصلان در هندسه و نجوم از اصول اقلیدس آغاز با خواندن متوسطات ادامه و نهایتاً به مجسطی بطلمیوس می­رسید و در یادگیری حساب بیشتر متکی بر آثار دانشمندان مسلمان بودند.

 

مفاهیم اصلی

چارچوب مفهومی رساله بر اساس مؤلفه­های ساختار آموزش ریاضیات و نجوم طی سده­های نخستین در تمدن اسلامی طراحی شده است. مؤلفه­های ساختار آموزش در اینجا عبارتند از: مکان­های آموزش، متون آموزشی، روش­های فرادهی و فراگیری و مقررات آموزشی.

 

نتایج تحقیق:

  1. مکان آموزش: طی سده سوم تا پنجم هجری آموزش سطوح عالی ریاضیات و نجوم عمدتا به صورت خصوصی در خانه های علما، دربار، بازار و رصدگاه­های شخصی دنبال می شد. در این شکل آموزش:  شاگرد در انتخاب استاد، رشته تحصیلی و متون درسی، آزادی عمل داشت و استاد در نحوه ارائه درس، تعیین مکان و زمان آموزش و … استقلال داشت. دانشجویان مستعد بالاترین بهره را از عالم ترین اساتید می بردند و با سرعت بیشتر و عمق زیادتری مطالب را فرا می گرفتند.

در این دوره رصدهای حکومتی در سطح همکاری و هم افزایی بین اساتید برجسته بود اما در رصدگاه های شخصی محصلان و علاقمندان نیز امکان حضور و فراگیری داشتند.

  1. روش‌­های آموزش ریاضیات و نجوم در آغاز تحت­تأثیر روش­های مرسوم در نظام آموزشی علوم دینی بود؛ چراکه ساختار آموزشی علوم ریاضی دو سده پس از نظام آموزشی علوم دینی شکل گرفت و در این هنگام روش­های آموزشی علوم دینی در حلقه­های درس تثبیت شده بودند. برخی از این روش­ها به فراخور ساختار ریاضیات با تغییراتی در ضوابط و شرایط مرسوم شدند و برخی دیگر از آنجاکه کارایی مناسب برای آموزش این علوم نداشتند، کنار گذاشته شدند.
  2. روش‌­های فرادهی: روش «قرائت» از پرکاربردترین روش­های فرادهی حوزه­ی آموزش مسلمانان بود و علومی که نیاز به فهم دقیق داشت مانند فقه، فلسفه و علوم دقیقه از طریق قرائت تفهمی تدریس می­شدند. پرسش و پاسخ میان استاد و شاگرد از دیگر روش­های فرادهی علوم ریاضی بود که قدمت آن به دوره یونانی می­رسید. این روش آموزشی نشان از دو سویه بودن حلقه­های درس علوم ریاضی در تمدن اسلامی دارد؛ به­طوری­که استاد در مجالس درس متکلم وحده نبود و معلومات وی توسط شاگردان به چالش کشیده می­شد. مناظره در مجلس­النظر را نیز می­توان از بُعد روش آموزشی تحلیل نمود. این­گونه از مناظره­­ها در سطوح عالی دانش، زمینه هم­افزایی علمی بین دانشمندان را فراهم می­کرد و از سویی دیگر ازآنجا که محصلان امکان حضور در این مجالس را داشتند و گاهی از شرکت­کنندگان در بحث بودند، روشی در فرادهی نیز محسوب می­شد. مناظره منحصر به گفت­و­شنودهای حضوری نبود و گاه از این حد فراتر می­رفت و به مکاتبه و ارسال نامه­ می­انجامید.

دانشمندان مسلمان به منظور آموزش کاربردی­تر علوم ریاضی خود را منحصر به روش­های فرادهی علوم دینی نکردند؛ ایشان روش‌های را برای ارائه مفاهیم پیچیده و جهت کمک به شاگردان در تجسم اصول و حل مسائل ریاضی به کارگرفتند که این روش­های آموزشی، پایه‌گذار توسعه ریاضیات در تمدن اسلامی شدند. برخی از این روش­ها مانند استفاده از اشکال، نمودارها، جداول و یا استفاده از مثال­های متنوع برای تمرین و فهم بهتر مطالب برگرفته از روش یونانیان بود.

روش‌­های فراگیری: از جمله روش‌­های یادگیری حفظ، سماع و مطالعه خودآموز بود. حفظیات با تمرین و تکرار در ذهن محصل ماندگار می­شدند. در روش سماع، یادگیری در جلسه درس صرفاً با دقت شنیدن حاصل می­شد. این روش آموزشی به­ویژه در فراگیری حساب فرائض کاربرد داشت. روش خودآموزی در ریاضیات و نجوم نیاز به توانایی ذهنی بالا برای استنباط و حل مسائل داشت و نوابع مسلمان از این شیوه بهره می­بردند، هرچند در این دوره آموزش حضوری بسیار پربارتر و ارزشمندتر از آموزش خودآموز محسوب می­شد و همین مسأله سبب رحله­های علمی و سفرهای طولانی و مشقت بار برای یافتن اساتید و استفاده حضوری از محضر ایشان بود.

  1. مقررات آموزشی: شاکله نظام آموزشی طی سده سوم تا پنجم هجری مبتنی بر رابطه استاد و شاگردی بود. در این دوره آموزش علوم ریاضی اغلب در حلقه­های درس خصوصی پیگیری می­شد. در این شکل از آموزش تعیین روزها و ساعات آموزش، متون آموزشی و … مبتنی بر توافق استاد و شاگرد بود. بااین­حال چنین آزادی عملی همراه با پایبندی به قوانینی از قبیل وجود سلسله مراتب علمی، کسب تأییدیه استاد -اجازه- و تعاملات استاد و شاگرد بود.

تعاملات استاد و شاگرد چه در زمان حیات استاد و چه پس از آن ادامه می­یافت و شاگردان با تدوین، تلخیص، تفسیر و تکمیل کتب استادان نقش مهمی در حفظ میراث علمی ایشان داشتند و با تدریس این آثار و تربیت چندین نسل از شاگردان سبب تداوم مکتب فکری دانشمندان برجسته می­شدند. در این دوره محصلانی که مایل به دریافت آموزش‌های تخصصی­تر بودند، برای یافتن استادان برجسته راهی سفرهای علمی -رحله – می­شدند. رحله­های علمی افزون­بر بالا بردن سطح علمی محصلان، یکی از راه­های تبادل علمی و فرهنگی در تمدن اسلامی بود. محصلان مسلمان در انتخاب مقصد سفر، استاد و رشته ­علمی آزادی عمل داشتند و تابع مقررات و قوانین ویژه­ای نبودند.

  1. متون درسی: در دوره اسکندرانی فراهم کردن تلخیص­هایی از آثار کلاسیک یونانی به هدف استفاده آموزشی، کاری رایج بود. نمونه شناخته شده این آثار، جوامع الاسکندرانیین جالینوس در طب است که توسط حنین­بن­اسحاق به عربی ترجمه شد. بنابراین دانشمندان مسلمان، از همان دوره ترجمه با متون آموزشی اسکندرانی آشنایی داشتند. شاید بتوان این مسأله را به ریاضیات و نجوم نیز تعمیم داد. مجموعه «نجوم کوچک» که طی نهضت ترجمه به عربی برگردانده شد، دست­کم از لحاظ کارایی و ویژگی آموزشی مشابه جوامع الاسکندرانیین بود.

به­‌نظر می­رسد شاکله آموزش براساس سیر مطالعاتی اسکندرانی (اصول اقلیدس، مجموعه نجوم کوچک/ متوسطات، مجسطی بطلمیوس) در سده پنجم هجری پذیرفته شده بود، هرچند تعداد کتابهای متوسطات در هر دوره متفاوت بود و عملاً نمی‌توان مصادیقی برای تدریس تمامی آثار مجموعه نجوم کوچک اسکندرانی/ متوسطات دوره اسلامی در آن هنگام ارائه کرد.

 

پس از اتمام متن سخنرانی و دفاعیه، در ادامه هیأت داوران به طرح نکات و ارزیابی رساله پرداختند. گزارش ارزیابی استادان محترم و نحوه پاسخگویی دانشجو به نکات مطرح شده، بدین شرح است:

  • ترکیب بندی و ساختار مطالب خوب بود.
  • استفاده از بیش از سیصد مورد منبع و مأخذ فارسی و عربی قابل تقدیر است اما تعداد منابع لاتین در مقایسه با آن کم بود و عموماً از ترجمه آثار انگلیسی استفاده شده که این قابل نقد است مثلاً ترجمه آثار روزنتال به فارسی و یا ترجمه کتاب سزگین به عربی دارای اشکال است.
  • شیوه شیکاگو در ارجاع دهی کار را سخت و مخاطب را به زحمت می­اندازد.
  • در این اثر بیش از چهل نسخه خطی استفاده شده و دانشجو باید نسخه­های خطی را از سایر مآخذ چاپی جدا کند.
  • برخی از نسخه­های خطی مثل رساله عمل الاشکال المتوازی الاضلاع یا ابانه الخطین ابن­کشنه قمی یا تلخیص مخروطات ابوالفتح اصفهانی تصحیح و چاپ شده است در این موارد بهتر است به آثار چاپی ارجاع داده شود.
  • این گفته ابن­جلجل در طبقات الاطبا که اقلیدس برای تصحیح کتاب آپولونیوس به اسکندریه دعوت شد بابت تأخر و تقدم زمانی دو دانشمند محل اشکال است پس حذف شود.
  • در رساله توضیح دهید که کتاب مخروطات جزو متوسطات نبود و خواجه نصیرالدین طوسی آن را بابت کاربرد آموزشی­اش تحریر نمود.
  • ترجیحاً از اسامی مشهور استفاده شود مثلاً به جای ابن­عراق نوشته شود ابونصر عراق.
  • نسخه خطی منسوب به ابن­وحشیه بابت نظریات مختلفی که درباره نویسنده وجود دارد، حذف شود.
  • نقش نظامی عروضی در معرفی متون آموزشی برجسته شود.
  • معیار العقول متعلق به ابن­سینا نیست و مرحوم همایی که برای نخستین بار این انتساب را مطرح کرد پس از مدتی از نظر خود برگشت.
  • از ترجمه­های مرحوم احمد آرام استفاده نشود و به اصل کتاب ارجاع داده شود بخصوص در مورد کتاب تحدید النهایات ابوریحان بیرونی.
  • از تصحیح­های سهیل اذکار استفاده نشود مثلاً در مورد تاریخ ابن­خلدون به تصحیح عبدالوافی ارجاع دهید.
  • منابع خطی مثل تلخیص مخروطات که به نسخه عکسی دانشگاه تهران ارجاع داده­اید و اصل نسخه در کتابخانه الکترونیکی ایاصوفیه در دسترس است. اصل را ببینید و به آن ارجاع دهید.
  • دو نفر از نویسندگان ایرانی که به ایشان ارجاع داده اید (با قید نام) بابت تکثر آثار و اشکالات عدیده مورد تایید سایر پژوهشگران نیستند.

در پایان دانشجو با تشکر از نکات ارزنده اساتید داور به چند نکته اشاره کرد:

  • در ارتباط با اشکالات شیوه شیکاگو موافق نظر اساتید محترم هستم ولی از آنجا که آیین­نامه نگارش پایان­نامه در دانشگاه مذاهب بر اساس آن است می­بایست از آن پیروی کنیم.
  • علت اینکه فقط به هفده اثر لاتین ارجاع داده­ام این است که تاریخ آموزش دوره اسلامی کمتر مورد توجه پژوهشگران غربی بوده و مانند سایر حوزه های فرهنگی آثار متعددی در این زمینه در دست نیست. آثار روزنتال را در ویرایش نهایی به اصل انگلیسی ارجاع خواهم داد.
  • در ویرایش نهایی نسخه­های خطی را از سایر منابع جدا می کنم و بر اساس چیدمان مدّ نظر اساتید داور خواهم آورد.
  • در ویرایش نهایی نسخه­های خطی که تصحیح و چاپ شده­اند به نسخه چاپی ارجاع خواهم داد.
  • موارد اختلافی مثل علت سفر اقلیدس به اسکندریه یا کتابهای منتسب به ابن­وحشیه در ویرایش نهایی حذف خواهم نمود.
  • بیشتر اشکالات اساتید محترم مربوط به بخش منابع بود که با توجه به اینکه پایه تحصیلی­ام تاریخ نبوده است، می­پذیرم که در شناخت تصحیح­های معتبر از منابع متقدم ضعف دارم و ان­شاءالله سایر نکات اساتید در مورد منابع را در مرحله ویرایش نهایی رساله اعمال و سطح کیفی رساله را ارتقا خواهم داد.

 

 

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۲۸ آبان ۱۴۰۳ساعت: ۹:۴۷ قبل از ظهر۶ بازدید