بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ العربیة

گزارش جلسه دفاع از رساله ای با عنوان گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در مصر با تأکید بر الأزهر (۱۹۴۷- ۱۹۷۹م)

 

جلسه دفاع از رساله­ ی

دانشجو:

منوچهر ایزدی ­نیا

 

در مقطع دکتری تاریخ اسلام با عنوان

«گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در مصر با تأکید بر الأزهر (۱۹۴۷- ۱۹۷۹م)»

در روز چهارشنبه مورخ ۱۴۰۲/۷/۲۶ در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی، تالار شهید ماموستا شیخ ­الاسلام

با حضور:

 

استادان راهنما:

جناب آقای دکتر عبدالکریم بی­ آزار شیرازی

جناب آقای دکتر احمد بادکوبه ­هزاوه

استادان مشاور:

جناب آقای دکتر مهدی جمالی­ فر

جناب آقای دکتر عبدالله فرهی

استادان داور:

جناب آقای دکتر عباس برومند اعلم

جناب آقای دکتر عثمان یوسفی

جناب آقای دکتر سید جلال محمودی

 

برگزار شد. در این جلسه دانشجو به مدت ۲۰ دقیقه متن دفاعیه از رساله خویش را ارائه نمود و بر اساس نحوه ارائه و پاسخگویی به نکات مطرح شده، رساله با درجه عالی و نمره ۱۹/۷۵ مورد تأیید استادان و هیأت داوران  محترم قرار گرفت.

 

متن سخنرانی و دفاعیه دانشجو به شرح زیر است:

عنوان رساله :

گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در مصر با تأکید بر الأزهر (۱۹۴۷- ۱۹۷۹م)

سپاس و قدردانی

در ابتدای سخن از استادان گرامی ام: جناب آقای دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی؛ جناب آقای دکتر احمد بادکوبه هزاوه؛ جناب آقای دکتر مهدی جمالی فر و جناب آقای دکتر عبدالله فرهی که حمایت­ها و راهنمائی و مشاوره ایشان چراغ راه و الهام بخش مسیر دانش اندوزی من در این مدت بوده است و همچنین از استادان داور جناب آقای دکتر برومند و جناب آقای دکتر محمودی و جناب آقای دکتر یوسفی که کوچک نوازی نموده و با وجود مشغله های زیاد، لطف نمودند و داوری این رساله را عهده دار شدند؛ سپاسگزارم.

تبیین مسأله

مساله تقریب مذاهب در جهان اسلام دارای سابقه­ای طولانی است، با وجود این تا میانه قرن بیستم میلادی ظهور و بروز آن در سطح جامعه اندک بود و بیشتر در قالب نوشتارهای علمی دیده می شد. با آغاز قرن بیستم و ایجاد مشکلات عدیده سیاسی اجتماعی در جهان اسلام، احساس نیاز بیشتری به نگاه تقریبی در قالب نهادی علمی گردید. اولین تحرکات برای ایجاد چنین نهادی در میان علمای ایران و مصر دیده شد. در میان شیعه، محمدتقی قمی (۱۲۸۹–۱۳۶۹ش) در سال ۱۳۱۷ش/ ۱۹۳۸م از ایران به مصر مهاجرت کرد و  اولین تلاش­ها  برای تقریب را انجام داد و سرانجام توانست به همت عده­ای از بزرگان علمای اهل تسنن و تشیع سازمان دارالتقریب بین المذاهب­الإسلامیه را در سال ۱۹۴۷م/۱۳۶۶ق در قاهره پایه­ریزی نماید. بر اساس دیدگاه وی، تقریب فرهنگی مهمترین راهبرد مسلمانان برای وحدت پایدار جهان اسلام بود. وی به‌عنوان دبیرکل مادام‌العمر این جمعیت برگزیده شد. در میان علمای مصری، شیوخ الازهر نقش بارزی در این نهاد به عهده گرفتند؛ به گونه­ای که شیوخ الازهر در ارتقای سطح همکاری دارالتقریب و دانشگاه الازهر نقش مهمی ایفا نمودند. بر این اساس سؤال اصلی این است که:

سوالات اصلی و فرعی پژوهش

تحولات گفتمان تقریب مذاهب اسلامی (۱۹۴۷-۱۹۷۹م.) در دانشگاه الازهر چگونه صورت گرفت؟

همچنین سوالات فرعی دیگری در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است از قبیل:

۱٫عوامل و زمینه های درونی و بیرونی مؤثر بر شکل گیری و گسترش گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در مصر چیست؟

  1. مجله الأزهر چه نقشی در ارائه دال های وابسته به گفتمان تقریب داشته است؟
  2. عوامل و جریان های داخلی مؤثر در تضعیف گفتمان تقریب چیست؟
  3. عوامل و جریان های خارجی مؤثر در تحولات گفتمان تقریب چیست؟

مدعای اصلی پژوهش

بر این اساس در این رساله این مدعا مورد بررسی قرار گرفت که:

دانشگاه الأزهر به­مثابه بستری برای شکل­گیری زنجیره هم ارزی جریان تقریب عمل نمود؛ چنان که در اوج جریان تقریب، مجله­الأزهر نقش بارزی در تبیین مفصل­بندی گفتمان تقریب ایفا کرد. لیکن اعمال نفوذ دولت مصر که در چارچوب تبیین گفتمان ملی­گرایی عربی و مصری و همچنین ناصریسم در دانشگاه الأزهر روی داد، سبب به حاشیه رانی گفتمان تقریب در الأزهر گردید.

 

نظریه گفتمان لاکلا – موفه و کاربست آن در این پژوهش

در انجام این پژوهش از نظریه گفتمان لاکلا و موفه استفاده شده است. بر اساس نظریه گفتمان، هویت ها اموری برساخته اند و بر اساس شرایط گفتمانی تغییر می یابند. از آنجایی که تقریب در تلاش بود بر اساس مفصل بندی نوین هویت مشترکی برای شیعه و سنی و تمام مذاهب اسلامی فراهم آورد و به قول محمدتقی قمی گونه ای ثقافت فرهنگی حاصل شود، ترجیح داده شد هویت را برساخته در نظر گیریم. بر این اساس چارچوب گفتمان توان بالایی برای تشریح هویت برساخته دارد. گفتمان لاکلا و موفه به دلیل بهره بردن از نشانه ها و دال های اجتماعی و نوشتاری به شکل همزمان یکی از بهترین گزینه های تحقیق به عنوان چارچوب نظری به شمار می رود.

در این پژوهش تقریب به عنوان یک گفتمان در نظر گرفته شده است.زیراگفتمان از نظریات پساساختارگرایانه است و نمی توان با دیدگاه اثباتی بدان نگاه کرد بلکه باید کارکردگرایانه بدان اندیشید. لذا در انتخاب نظریه گفتمان مهمترین دلیل، کارکرد آن در تبیین بهتر تقریب است. اما در صورت اصرار بر اثبات، وجود دارالتقریب به عنوان سازمان و نهادی اجتماعی که تفکری خاص را در جهان اسلام اشاعه می داد که حتی تا به امروز نیز ادامه داشته، کفایت می کند.

اصل گفتمان به عنوان سوژه نمی تواند مورد پرسش قرار گیرد. مانند این است که از وجود ساختارها سوال شود. مثلا آیا جامعه ساختار اقتصادی دارد؟ تنها چیزی که می توان در این مورد پرسش نمود این است که آیا فلان نشانه می تواند در یک گفتمان قرار گیرد. در حقیقت هر اندیشه ای که به شکل مدون و ساختارمند در جامعه ای وجود داشته باشد می تواند منشا گفتمان باشد.

همچنین گفتمان ها بر ساخته هستند و داده های تاریخی بر اساس آن چینش می شوند. علاوه بر مساله برساخته بودن گفتمان، باید در نظر داشت که قبل از به وجود آمدن دارالتقریب، پارادایم های غالبی در جهان اسلام وجود داشت که با تعیین مرزهای معین، ساختارهای اساسی جهان اسلام را شکل داده بودند. پارادایم، سرمشق و الگویی مسلط و چهارچوبی فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. هر گروه یا جامعه‌ای «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگوواره‌ای که به آن عادت کرده است تحلیل و توصیف می‌کند. شیعه و سنی پارادایم های غالبی هستند که در فصل اول مورد بررسی قرار گرفته است. (با وجود اینکه مورد بحث رساله نبود) گفتمان در تعریف خود بر هم زننده پارادایم های دنیای کهن است و از این جهت یک نظریه پساساختارگرایانه محسوب شده است. (هرچند ممکن است این فرض مخالفانی نیز داشته باشد.) بنابر این دارالتقریب در حقیقت شکل دهنده و منتشر کننده رویکرد تقریبی بوده است (و نه به وجود آورنده؛ زیرا قبل از آن در جهان اسلام، نگاه تقریبی وجود داشته است) به گونه ای که ریاست دانشگاه الازهر نیز بدان سپرده شده و رئیس جمهور مصر و شاه ایران را تحت تاثیر قرار داده است. با این نگاه و اینکه دارالتقریب برهم زننده پارادایم های ماقبل خود بود، تقریب به عنوان یک گفتمان (و نه یک جریان) در نظر گرفته شد که در صدد نزدیک سازی دو پارادایم شیعه و سنی بود.لازم به ذکر است که در این پژوهش دو پارادایم شیعه و سنی بعنوان مفروض در نظر گرفته شده و مورد پرسش قرار نخواهدگرفت چرا که در این صورت مفهوم تقریب نیز مورد چالش خواهد بود.

همچنین ذکر این نکته ضروری است که تقریب در این زمان به گفتمان تبدیل شده بود. از این رو این مساله به عنوان مفروض در نظر گرفته شده است. زیرا تقریب به عنوان یک جریان اجتماعی و علمی از قرون اولیه اسلامی در میان علما وجود داشته است. در قرن بیستم با ایجاد دارالتقریب و تجمیع نظرات علمای این عرصه در نهادی علمی- اجتماعی و نیز با ارتباطات گسترده با دانشگاه الازهر، دستیابی برخی سران تقریب به مقام ریاست دانشگاه الازهر و مفتی گری مصر و رسوخ اندیشه های تقریبی در هیات کبار علما و نیز مجمع البحوث و مهمتر از همه ایجاد تفکری نسبتا منسجم که مفصل بندی خاصی را شامل می شود؛ می توان تقریب را به عنوان گفتمان مفروض گرفت.

از این رو با توجه به طیف مفاهیمی که در گفتمان لاکلا و موفه به­کار رفته می­توان این چارچوب را از جهات متفاوت در باب گفتمان تقریب مذاهب سنجید. گفتمان تقریب دارای یک دال مرکزی به­نام تقریب مذاهب اسلامی است و قابلیت این نظریه برای تشریح رفتارهای این گفتمان بسیار بالا است. بدین منظور باید توجه نمود که گفتمان تقریب مذاهب اسلامی با استفاده از چه دال­های خالی در جامعه اسلامی به بسط فرضیه خویش همت گماشت.

در مجموع در سه سطح می­توان پژوهش حاضر را در قالب نظریه گفتمان مورد توجه قرار داد. در سطح اول به عوامل و زمینه­های ایجاد این گفتمان پرداخته می­شود. در سطح دوم به تشریح مفصل­بندی گفتمان تقریب در دوره اوج خود توجه خواهد شد. سطح سوم مرتبط با تضعیف گفتمان تقریب خواهد بود که تشریح کننده دال­های خالی این گفتمان در تقابل با گفتمان­های رقیب است.

مفاهیم

در این پژوهش مفاهیمی مانند ملی گرایی، ناصریسم، تجددطلبی، تقریب مذاهب، باستان گرایی مورد بررسی قرار گرفته است.

پیشینه پژوهش

در مورد پیشینه پژوهش آثار متعددی به لحاظ تاریخی و کلامی می­توان نام برد که به دلیل زاویه دید متفاوت نویسنده و توجه اندک به مسأله تقریب در پژوهش حاضر مورد استفاده نگردیده است. برخی از پایان نامه­ها در زمینه روابط تاریخی ایران و مصر با موضوع رساله پیش رو دارای همپوشانی اندک بود که مورد استفاده قرار نگرفت که شرح آن در کلیات پژوهش آمده است. در تقسیم پیشینه و منابع، فعالان پیشتاز در حوزه دارالتقریب، مجله الازهر و رساله الاسلام بعنوان منبع و سایر موارد بعنوان پیشینه پژوهش دسته بندی شده است.

در ذیل برخی از مهمترین آثار مربوط به پیشینه پژوهش که در تحقیق مورد رجوع بوده است، ذکر می شود:

– اثر برونر با عنوان الأزهر والشیعه التقریب الاسلامی فی القرن العشرین، از اهمیت خاصی برخوردار است. برونر در این کتاب به فراز و فرود مسأله دارالتقریب در دهه­های مختلف در الأزهر نیز پرداخته است.

-پایان نامه روابط فرهنگی ایران و مصر در عصر پهلوی اثر بی¬بی اشرف کتابی

-پایان نامه ارشد با عنوان بررسی مؤیدات قرآنی و روایی وحدت در اندیشه شلتوت، اثر میربلوچ

-مقاله «شیخ شلتوت و آیت شجاعت»چاپ شده در مجله اندیشه تقریب اثر رحیم عبدالحسینی

-مقاله سید صادق حقیقت، با عنوان تحلیلی بر گفتمان وحدت و تقریب مذاهب اسلامی

-مقاله ثمرحسینی با عنوان «تاریخ و تبار اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین در میان علمای معاصر امامیه»، چاپ مطالعات تاریخ اسلام .

-سخنرانی حجه الاسلام جعفریان در قالب مقاله  با عنوان «تقریب پیش از دارالتقریب در مصر (سایه تقریب در بحث ازدواج ولیعهد ایران با فوزیه در سال ۱۳۱۷ ش / ۱۹۳۸ م)

-مقاله مهریزی با عنوان «جریان­شناسی تقریب مذاهب اسلامی»

و مقاله دارابی با عنوان « تقریب مذاهب اسلامی به مثابه جنبشی اصلاحی از جمله ادبیات پژوهش به شمار می آیند.

تفاوت این رساله با پیشینه پژوهش در این است که: مباحثی مانند طرح مبحث فلسطین و اسراییل در گفتمان تقریب مذاهب اسلامی، توجه به مفاهیم تقریب و فضای اجتماعی و سیاسی ایران و مصر بالاخص الأزهر، توجه به تقریب مذاهب اسلامی به عنوان گفتمانی فراگیر و هسته­ی مرکزی گفتمان تقریب از جمله مواردی است که در پیشینه پژوهش مورد توجه نویسندگان قرار نگرفته است. موارد مذکور در این رساله مورد توجه قرار گرفته و رویکرد این پژوهش را با ادبیات پژوهش متمایز کرده است.

 

منابع محوری پژوهش

در این رساله منابع محوری و جدید، نشریات، مجلات، سایت ها و کانال­های مربوط به دانشگاه الأزهر نیز  مورد بررسی قرار گرفته است که به چند مورد از مهمترین آنها اشاره می شود و شرح مفصل آن در بخش کلیات رساله آمده است:

-مجله الازهر در حقیقت یکی از ساختارهای فرهنگی و اندیشه­ورزانه دانشگاه الازهر است که در پی تغییرات در قانون نظام آموزشی الازهر در ربع اول قرن بیستم شکل گرفت و تا به امروز انتشار آن متوقف نشده است. نام اولیه مجله نورالاسلام بود؛ لیکن پس از چند شماره به الازهر تغییر عنوان داد. مجله الازهر از ۱۹۳۱م. و توسط هیات کبار علمای الازهر انتشار یافت. برای فهم گفتمان تقریب تعداد ۴۲ مقاله از مقالات مجله بررسی قرار گرفت.

-مجله رساله الاسلام یکی از مهمترین نشریات تفکر ورزی موسسه دارالتقریب در مصر بود. انتشار آن از ژانویه ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۳م. ادامه یافت. تعداد ۱۵ مقالات در رساله مورد استفاده قرار گرفت که می­تواند نشان دهنده رهیافت این رساله می­باشد.

-کتاب سرگذشت تقریب اثر محمدتقی قمی

– کتاب الاسلام عقیده و شریعه اثر شلتوت

– کتاب اسلام آئین همبستگی؛ کتاب همبستگی بین مذاهب اسلامی: مقالات دارالتقریب؛ کتاب شیخ محمود شلتوت طلایه­دار تقریب در عقاید، تفسیر، حدیث آثار استاد دکتر بی­آزار شیرازی،

-کتاب پیشینه‌ی تقریب: تاریخچه و مستندات دارالتقریب مذاهب اسلامی در قاهره و بررسی مجله‌ی آن (رساله الاسلام)،اثر دکتر آذرشب و کتابِ تقریب در اندیشه، اثر محمدعلی تسخیری از جمله آثاری هستند که بعنوان منبع در این پژوهش محل رجوع قرار گرفته اند.

سایر آثار و تحقیقات

در این پژوهش بیش از ۵۰ مورد  آثار و تحقیقات متعدد به زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین آثار دیگری به زبان های عربی، فارسی و سایت ها، روزنامه ها و مجلات محل رجوع بوده است.

 

 

سازماندهی پژوهش

این رساله با بهره گیری از منابع محوری و جدید در ۵ فصل تدوین شده که به عوامل و زمینه­های مؤثر بر شکل­گیری و گسترش گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در مصر (۱۹۰۰-۱۹۴۷م)؛ نقش دانشگاه الأزهر در تقویت مفصل­بندی گفتمان تقریب مذاهب اسلامی (۱۹۰۰-۱۹۶۱م.)؛ بررسی گفتمان­های رقیب در مصر و جهان اسلام (۱۹۶۱-۱۹۷۹م.) و عوامل و جریان های داخلی و خارجی مؤثر در تضعیف گفتمان تقریب اسلامی در مصر (۱۹۶۱-۱۹۷۹م) پرداخته و به این نتایج دست یافته است:

نتایج پژوهش

۱-دانشگاه الأزهر به­عنوان زنجیره­ی هم­ارزی جریان تقریب عمل نمود. این نقش به گونه­ای بود که در اوج جریان تقریب، مجله­ی الأزهر نقش بارزی در ترویج مفصل­بندی گفتمان تقریب ایفا کرد. این مجله طی این فرایند مفصل­بندی با استفاده از شیوه­های غیریت سازی، برجسته سازی و حاشیه رانی نقش بارزی در ساخت هویتی دارالتقریب داشته است.

۲- سوژه­گی علما در ایران و مصر و بازشناسی غرب و اسرائیل به مثابه خصم تمام عیار سبب شکل­گیری زنجیره هم ارزی تشیع- تسنن و زمینه­ای برای ایجاد دارالتقریب گردید.

۳- دانشگاه الأزهر با استفاده از سازوکارهای گفتمانی، غیریت­سازی، برجسته­سازی و حاشیه­رانی به تبیین هویت گفتمان تقریب مذاهب اسلامی یاری رساند.

۴- مجله الأزهر با تأکید بر مفصل­بندی گفتمان تقریب­ مذاهب­ اسلامی نقش محوری در تضعیف گفتمان­های رقیب از جمله تجدد در مصر داشته است.

۵- همگرایی جمال عبدالناصر با دارالتقریب از منظر گفتمانی مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه دست یافت که دلیل نزدیکی عبدالناصر به دارالتقریب در دو مساله اساسی : در به دست آوردن حمایت های مذهبی در ایجاد جمهوری عربی و نیز حمایت آنان در مقابله با اسرائیل بوده است. لذا حمایت جمال عبدالناصر از دارالتقریب به معنای حمایت از ایده تقریب و از روی همدلی مذهبی نبوده است. لذا اوج­گیری گفتمان­های ملی­گرایی عربی و مصری و ناصریسم و تبدیل آنان به هژمونی سیاسی در مصر سبب تضعیف گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در دانشگاه الأزهر گردید.

۶- ترقیق مفهوم خصم تمام عیار و شناسایی اسرائیل از سوی ایران و مصر و تیرگی روابط دو کشور سبب افول گفتمان تقریب مذاهب اسلامی گردید.

۷- فروپاشی نظام خدیوی و اعمال نفوذ دولت نوظهور مصر که در چارچوب ترویج گفتمان ملی­گرایی عربی و مصری و همچنین ناصریسم در دانشگاه الأزهر روی داد، سبب به حاشیه رانی گفتمان تقریب در الأزهر گردید.

۸- به دلیل سیطره تفکر ملی گرایی بر دولت مصر و تاثیر گذاری بر دانشگاه الازهر (از طریق حمایت از جریان سلفی در دانشگاه و تغییر قوانین دانشگاه الازهر) یکی از منابع حمایتی تقریب به لحاظ گفتمانی از دست رفت. همچنین باید در نظر داشت که ملی گرایی خود به دو جریان کلی تقسیم می شود. ملی گرایی عربی و ملی گرایی مصری. ملی گرایی عربی به دلیل همپوشانی بیشتر با دارالتقریب در اهداف و آرمان ها، تعاملات گسترده ای با آن داشت. تشکیل دارالتقریب و حمایت های جمال عبدالناصر از دارالتقریب نیز در همین راستا تحلیل می شود؛ ولی با تضعیف ملی گرایی عربی در سالهای پایانی حاکمیت جمال، تفکر ملی گرایی مصری نمود بیشتری یافت. اوج ملی گرایی مصری در دوران انورسادات اتفاق افتاد. از این رو مصر در این دوره تمامی اهداف ملی گرایی عربی را به دست فراموشی سپرد. تمایل به ملی گرایی مصری در حقیقت سبب به حاشیه رانی دارالتقریب گردید.

دستاورد

دستاورد پژوهش این است که سیاست­های دولت مصر در دوره انورسادات و بویژه مصالحه با اسرائیل، بر روند گفتمان تقریب مذاهب اسلامی تاثیر منفی گذاشت. از سویی دیگر حمایت دولت انورسادات از گروه­های سلفی در دانشگاه­های مصر، بر اختلافات مذهبی میان تشیع و تسنن دامن زد و روند گفتمان تقریب مذاهب اسلامی در مصر را با چالش، اختلال و حاشیه رانی مواجه نمود.

فایده پژوهش

شناخت دقیق و عمیق­تر از گفتمان تقریب که با پژوهش هایی از این دست محقق می شود؛ می تواند جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای اسلامی را در سیاستگذاری تقریب مذاهب مصمم تر سازد و به نزدیکی و انسجام بیشتر امت اسلامی بینجامد.

 

  پس از اتمام متن سخنرانی و دفاعیه، در ادامه هیات داوران به طرح نکات و ارزیابی رساله پرداختند. گزارش ارزیابی استادان محترم و نحوه پاسخگویی دانشجو به نکات مطرح شده، بدین شرح است:

سوال۱: چگونه اثبات می کنید که تقریب مذاهب یک گفتمان است؟

پاسخ۱:گفتمان از نظریات پساساختارگرایانه است و نمی توان با دیدگاه اثباتی بدان نگاه کرد؛ بلکه باید کارکردگرایانه بدان اندیشید. لذا در انتخاب نظریه گفتمان مهمترین دلیل کارکرد آن در تبیین بهتر تقریب است. از این رو تقریب مذاهب یک گفتمان به شمار می آید زیرا همه اثبات ها و شیوه­های آن در چارچوب گفتمان ها به دست می آیند. اصل گفتمان به عنوان سوژه نمی تواند مورد پرسش قرار گیرد. مانند این است که از وجود ساختارها سوال شود. مثلا آیا جامعه ساختار اقتصادی دارد؟ تنها چیزی که می توان در این مورد پرسش نمود این است که آیا فلان نشانه می تواند در یک گفتمان قرار گیرد؟  در حقیقت هر اندیشه ای که به شکل مدون و ساختارمند در جامعه ای وجود داشته باشد می تواند منشا گفتمان باشد.

با وجود این سوال از گفتمانِ غالب بحث دیگری است؛ اما اینکه چرا تقریب مذاهب به عنوان یک گفتمان در نظر گرفته شده است باید گفت که پارادایم سرمشق و الگویی مسلط و چهارچوبی فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل می دهد. هر گروه یا جامعه‌ای «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگوواره‌ای که به آن عادت کرده است تحلیل و توصیف می‌کند.

گفتمان ها بر ساخته هستند و داده های تاریخی بر اساس آن چینش می شوند. علاوه بر مساله برساخته بودن گفتمان، باید در نظر داشت که قبل از به وجود آمدن دارالتقریب، پارادایم های غالبی (شیعه و سنی) در جهان اسلام وجود داشت که با تعیین مرزهای معین، ساختارهای اساسی جهان اسلام را شکل داده بودند. پارادایم های غالب (با وجود اینکه مورد بحث رساله نبود) در فصل اول مورد بررسی قرار گرفته است. گفتمان در تعریف خود بر هم زننده پارادایم های دنیای کهن است و از این جهت یک نظریه پساساختارگرایانه محسوب شده است. (هرچند ممکن است این فرض مخالفانی نیز داشته باشد.) بنابر این دارالتقریب در حقیقت شکل دهنده (و نه به وجود آورنده) و منتشر کننده رویکرد تقریبی گشت؛ به گونه ای که ریاست دانشگاه الازهر نیز بدان سپرده شد و رئیس جمهور مصر و شاه ایران را تحت تاثیر قرار داد. با این نگاه و اینکه دارالتقریب برهم زننده پارادایم های ماقبل خود بود، تقریب به عنوان یک گفتمان (و نه یک جریان) در نظر گرفته شد که در صدد نزدیک سازی دو پارادایم شیعه و سنی بود.

 

 

 

سوال۲: چگونه می توان قبل از تقریب مذاهب به پارادایم های غالب اعتقاد داشت؟

پاسخ۲: در هر تحقیق مواردی از گزاره ها باید مفروض گرفته شود و نمی توان برای همه موارد شاهد و دلیل اثباتی اخذ نمود. لذا وجود دو پارادایم شیعه و سنی مفروض تحقیق است و مورد پرسش قرار نخواهد گرفت؛ چرا که در این صورت مفهوم تقریب نیز مورد چالش خواهد بود. لذا برای دوری از تسلسل و ایجاد دور در تحقیق، این مورد (پارادایم شیعه و سنی) به عنوان مفروض در نظر گرفته شده است.

 

سوال۳: چرا از گفتمان لاکلا و موفه استفاده شده است، در حالی که بهتر بود از چارچوب مفهومی جامعه شناسی تاریخی مثل پارسونز استفاده می شد.

پاسخ۳: بر اساس نظریه گفتمان، هویت ها اموری برساخته اند و بر اساس شرایط گفتمانی تغییر می یابند. نظریه جامعه شناسی پارسونز یک نظریه ساختارگرایانه و کارکردی است که هویت ها در آن جوهری در نظر گرفته می شوند. از آنجایی که تقریب در تلاش بود بر اساس مفصل بندی نوین، هویت مشترکی برای شیعه و سنی و تمام مذاهب اسلامی فراهم آورد و به قول محمدتقی قمی گونه ای ثقافت فرهنگی حاصل شود، ترجیح داده شد هویت را برساخته در نظر گیریم. بر این اساس چارچوب گفتمان توان بالایی برای تشریح هویت برساخته دارد و اگر از چارچوب نظری پارسونز استفاده می شد، تحلیل شکاف هویتی مزبور و تشریح هویت سازی توسط تقریب دشوار می شد. ضمن آنکه نظریه کارکردگرایانه پارسونز در اصل خود ضد تاریخ (به معنای اینکه تحول در ساختارهای جامعه را در طول تاریخ نمی پذیرد) است و گزاره های تاریخی را کمتر می تواند تحلیل نمایید. از این رو تحولاتی که تقریب مذاهب در پارادایم های غالب جهان اسلام ارائه داد با فرضیه پارسونز سازگار نیست. ضمن آنکه در صورت استفاده از نظریه کارکردگرایی لزوما به این نتیجه منجر می شد که کارکرد تقریب برای جامعه مصر منفی ترسیم می شد؛ اما در نظریه گفتمان حداقل این مورد می تواند به عنوان چالش های بیرونی مطرح شود و چهره تقریب مذاهب را مثبت نگهدارد. به عبارتی دیگر در صورت استفاده از چارچوب پارسونز، چهره تقریب به عنوان نهادی اصلاحی با کارکرد منفی، غیر واقع و ضعیف نشان داده می شد. گفتمان لاکلا و موفه به دلیل بهره بردن از نشانه ها و دال های اجتماعی و نوشتاری به شکل همزمان یکی از بهترین گزینه های تحقیق به شمار می رود.

 

سوال۴: در بحث تحلیل گفتمان و گفتمانهای رقیب و هژمونی شدن گفتمان؛ معمولاً باید همطرازی گفتمانها را مدنظر قرار داد. چرا گفتمان تقریب مذاهب را همطراز گفتمان ناصریسم قرار داده اید؟

پاسخ۴ : در فصل سوم با تشریح مفصل بندی گفتمان تقریب مذاهب و در فصل چهارم در زیر فصل دال های خالی گفتمان تقریب، این مطلب مورد بررسی قرار گرفته است. قصد بر این بوده تا هر کدام از دال های خالی گفتمان تقریب به گونه ای تشریح گردد تا نشان داده شود دال خالی مذکور، سبب تقویت گفتمان های رقیب شده است. به عنوان مثال  در فصل چهارم با اشاره به دال خالی، اختلافات قومی و مرزی و تشریح آن تلاش شده تا روشن شود که این دال خالی گفتمانی، زمینه ای برای رشد گفتمان ملی گرایی عربی و ملی گرایی مصری بوده است. در دیگر موارد دال های خالی گفتمان تقریب نیز این مطلب رعایت شده است. از این رو همطرازی گفتمان تقریب مذاهب با گفتمان ناصریسم در این باب مورد توجه بوده است.

 

سوال۵: آیا تقریب در دوره زمانی تحقیق، در مصر (حتی در دانشگاه الأزهر) به یک گفتمان غالب تبدیل شده بود که آن را همطراز گفتمان ناصریسم در نظر گرفته­اید؟

پاسخ۵: همانطور که در متن تشریح شده و در فصل سوم به تفصیل شرح داده شده، مجله الازهر با نویسندگانی که اغلب الازهری هستند، در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۶۱ دیدگاه های تقریبی را ترویج نموده اند. ناصریسم و تقریب تا سال ۱۹۶۰ به عنوان گفتمان های رقیب و همطراز در مصر و جهان اسلام مطرح شدند و اغلب در این عصر به دلیل دشمن مشترک (اسرائیل و غرب) با یکدیگر همکاری نموده اند. اما پس از این و با شکست ناصر در بحث اسرائیل و جمهوری عربی و توجه به اوضاع داخلی مصر، سیاست ها به گونه ای متفاوت چیده شد. در این دوره اهداف سوسیالیستی و ملی گرایی عربی جای خود را به ملی گرایی مصری داد. از این رو دارالتقریب با چالش های اساسی روبه رو شد. چرا که دولت با حمایت از جریان سلفی گری مذهبی در الازهر، گفتمان تقریب را عملا به حاشیه راند. این نکته ضروری است که رصد مجله الازهر نشان می دهد تا ۱۹۶۱م تفکرات تقریبی در مجله انعکاس دارد و بعد از این دوره اندیشه سوسیالیستی و تطابق آن با اسلام جایگزین آن می شود و این مطلب در فصل پنجم به خوبی نشان داده شده است.

 

سوال۶: آیا اساسا تقریب در این زمان تبدیل به گفتمان شده است؟ می توان جریان و یک تحول را به عنوان گفتمان در نظر گرفت؟

پاسخ۶: تقریب به عنوان یک جریان اجتماعی و علمی از قرون اولیه اسلامی در میان علما وجود داشته است. در قرن بیستم با ایجاد دارالتقریب و تجمیع نظرات علمای این عرصه در نهادی علمی اجتماعی و نیز با ارتباطات گسترده با دانشگاه الازهر، دستیابی برخی از سران تقریب به ریاست دانشگاه الازهر و مفتی گری مصر و رسوخ اندیشه های تقریبی در هیات کبار علما و نیز مجمع البحوث و مهمتر از همه ایجاد تفکری نسبتا منسجم که مفصل بندی خاصی را شامل می شد و در فصل سوم با ارجاعات فراوان به متون مجله الازهر و رساله الاسلام تشریح گشته است، می توان تقریب را به عنوان گفتمان مفروض گرفت.

 

سوال۷: آیا تجددطلبی را می توان به دو دسته تجددطلبی دینی مانند تفکرات سیدجمال و شیخ محمد عبده و رشیدرضا و تجددطلبی غرب زده تقسیم کرد؟ چرا که گروه اول حامی تقریب بودند.

پاسخ۷: به نظر می رسد تجددطلبی در آغاز منشایی یکسان داشته که از تفکرات افرادی همچون سید جمال مایه گرفته است؛ اما سپس غلبه نگاه غربی در برخی از اندیشمندان آن افزایش یافت که لزوما نمی توان همه آنان را غرب زده دانست چرا که اصطلاح غرب زده، برساخته است و مبدع آن ظاهرا جلال آل احمد است. از این رو اگر تفاوت اندیشه مدنظر باشد، حتما می توان دسته بندی های گوناگونی از اندیشمندان ارائه داد.

 

سوال۸: شاید سراغ تحلیل انتقادی گفتمان لاکلا و موف نمی رفتید بهتر بود چون یک نظریه متن محور است و با ساخت های زبان و متنی سروکار دارد در حالیکه تحولات میدانی در سطح جامعه را مدنظر قرار داده اید.

پاسخ۸: لزوما تحلیل گفتمان متن محور نیست، بلکه بر اساس تحلیل نشانه ها به کار می رود؛ از این رو یک نشانه می تواند از رفتار فرد، عملکرد یک دولت، یا یک متن و نوشتار خاص به دست آید.

 

سوال۹: از اینکه دانشگاه الازهر مصر رو به ملی گرایی گذاشت و تقریب افول کرد؟ موافق نیستم چون در همان زمان آغاز فعالیت دارالتقریب شروع کرد؟ سیاستمداران، ملی گرا بودند اما شیوخ الازهر تمام تفکراتشان به سوی اسلام گرایی بود. مخصوصاً کارهایی که شیخ شلتوت کرد به او امام الاکبر لقب دادند و استاد و شیوخ بعدی الازهر همشان بر اساس تقریب بوده و خواهند بود. البته تلاشهای بسیاری انجام گرفت که علنا شیوخ الازهر زیربار نرفتند. این روحیه تقریب در سطح وسیع تری در مجمع البحوث آمده است.

پاسخ۹: منظور این نیست که دانشگاه الازهر رو به ملی گرایی گذاشت بلکه به دلیل سیطره تفکر ملی گرایی بر دولت مصر و تاثیر گذاری بر دانشگاه الازهر (از طریق حمایت از جریان سلفی در دانشگاه و تغییر قوانین دانشگاه الازهر) یکی از منابع حمایتی تقریب به لحاظ گفتمانی از دست رفت. همچنین باید در نظر داشت که ملی گرایی خود به دو جریان کلی تقسیم می شود. ملی گرایی عربی و ملی گرایی مصری. ملی گرایی عربی به دلیل همپوشانی بیشتر با دارالتقریب در اهداف و آرمان ها، تعاملات گسترده ای با آن داشت. تشکیل دارالتقریب و حمایت های جمال عبدالناصر از دارالتقریب نیز در همین راستا تحلیل می شود ولی با تضعیف ملی گرایی عربی در سالیان پایانی حاکمیت جمال، تفکر ملی گرایی مصری نمود بیشتری یافت. اوج ملی گرایی مصری در دوران انورسادات اتفاق افتاد که بنا بر کتاب وی، تاکید فراوانی بر ملی گرایی مصری داشت. از این رو مصر در این دوره تمامی اهداف ملی گرایی عربی را ( صلح با اسرائیل) به دست فراموشی سپرد. تمایل به ملی گرایی مصری در حقیقت آخرین ضربه به پیکره دارالتقریب بود چون با حمایت از سلفی گری در دانشگاه های مصر، عملا سبب به حاشیه رانی (نه افول) دارالتقریب گردید.

 

سوال۱۰: دوره ناصر یکی از درخشانترین دوره ی مسأله تقریب است و باید بیشتر توضیح داده می شد که زمانی که ناصر سراغ تقریب می رود ؛ همدلی و همگرایی کجا ایستاده، مخاطبانش چه کسانی هستند، در سوریه چه اتفاقاتی افتاده؟

پاسخ۱۰: مساله همگرایی جمال عبدالناصر با دارالتقریب در فصل چهارم و پنجم به خوبی توضیح داده شده است. اما باید توجه داشت که همگرایی جمال از روی همدلی مذهبی نیست و باید در سطح گفتمانی بدان نظر انداخت. دلیل نزدیکی عبدالناصر به دارالتقریب در دو مساله اساسی معنا یافت: اول به دست آوردن حمایت مذهبی در ایجاد جمهوری عربی و دوم حمایت آنان در مقابله با اسرائیل. این مطالب به صورت تفصیلی و در سطح گفتمانی در فصول دوم، چهارم و پنجم بررسی شده است. لذا حمایت جمال عبدالناصر از دارالتقریب به معنای حمایت از ایده تقریب مذاهب  نیست.

 

سوال۱۱: منظور از تجددگرایی چیست؟ تجدد خواهی را به عنوان گفتمان رقیب در نظر گرفته اید. باید تجددخواهی را مشخص کنید آیا منظور غرب زدگی است. چرا که افرادی مانند سیدجمال و عبده و… تجددطلب بودند.

پاسخ۱۱: تجدد به شیوه زندگی اجتماعی، تشکیلات و سازمان‌های اجتماعی اشاره دارد که از قرن هفدهم به این طرف در اروپا ظاهر شد و دامنه تاثیر و نفوذ آن نیز کم و بیش در سایر نقاط جهان بسط یافت. تجدد در حقیقت شکل منحصر شده تغبیر جامعه مدرن یا تمدن صنعتی است که دارای ملاحظات زیر است. اولاً تجدد به مجموعه معینی از طرز تلقی‌ها نسبت به جهان و نسبت به ایده‌های جهان، به عنوان جهانی آزاد و با دخالت انسان گفته می شود. ثانیا در چنین جهانی نهادهای پیچیده به ویژه تولید صنعتی و اقتصاد مبتنی بر بازار و حد معینی از نهادهای سیاسی از جمله دولت ملت، دموکراسی توده‌ای وجود دارد. جامعه مدرن و متجدد جامعه‌ای است فنی‌تر با نهادهای پیچیده که بر خلاف فرهنگ گذشته در آینده زندگی می‌کند تا در گذشته. نظریه پردازان مدرنیته شاخص های این شیوه زندگی را اینگونه بر می شمارند: الف) علم گرایی: به معنای تمایل به فهم دنیا بر پایه نقش مدارک علمی و تحقیقی به جای خرد دنیای گذشته. ب) تساوی طلبی: التزام عقلانی است به اصل تساوی حقوق و پایگاه انسانی، بدون قائل شدن هر گونه تبعیض بر پایه جنبه¬های منسوب به جنس و قوم. ج) نگرش جهان: نگرشی است به سوی ترجیح هنجارهای غیر شخصی در اجرای نقش‌های عام فراتر از وفاداری‌های ویژه به خویشاوندان دوستان.  د) پیشرفت گرایی: نگرش مثبت به غلبه بر تقدیر گرایی است تمایل به موفق شدن و باور به مفید بودن برنامه‌ریزی. ح)استقلال طلبی: نگرشی به سوی آزادی از اجبارهای ساختار اقتدار سنتی است که نتیجه آن عدم همنوایی با چنین هنجارهایی است. و) نگرش مدنی: تمایل به کسب اخبار ملی و بین‌المللی است و آگاهی از مسائلی که ملت و اجتماع بین المللی با آن مواجه است و کوشش برای شکل دادن و تمرکز افکار روی موضوعات مختلف. ظ) نگرش دموکراتیک: نگرش مثبت به حفظ و رعایت حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی برای همه افراد و گروه‌های جامعه و وجود فرصت‌های مساوی برای همه در مشارکت آزادانه در ارزش‌های آن جامعه. ز) ریسک پذیری و فرهنگ خطر کردن: یکی از وجوه اساسی فرهنگ تجدد که به موجب آن آگاهی از خطرهای احتمالی به صورت ابزاری برای تسخیر و آبادانی آینده در می‌آید پذیرش تجارب جدید است.  در این نوشته بر اساس تعریف بالا از واژه تجدد به گونه ای سبک زندگی اشاره می شود.

از این رو ممکن است برخی از افراد و گروه ها مانند سیدجمال الدین اسدآبادی یا محمد عبده را با وجود تجدد طلبی در برخی از شئون، نتوان در این تعریف قرار داد. از این رو تجدد و تجددطلبی به عنوان طیفی از نظریات و سبک های گوناگونی در نظر گرفته شده است که عمدتا ویژگی های بالا را دارا باشد.

الحمدلله رب العالمین

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۷ آبان ۱۴۰۲ساعت: ۱:۳۷ بعد از ظهر۱۱۲ بازدید