رشدیافتگی فرهنگی عرب جاهلی؛ زمینهساز ظهور اسلام در جزیرهالعرب + فیلم
رشدیافتگی فرهنگی عرب جاهلی؛ زمینهساز ظهور اسلام در جزیرهالعرب + فیلم
استاد تاریخ دانشگاه مذاهب اسلامی ضمن اشاره به اینکه اعراب در زمان جاهلیت به رقم ضعف تمدنی از رشد فرهنگی برخوردار بودند، اظهار کرد: ویژگی ذاتی تمدن اسلامی این است که با حرف زدن افراد را با خودتان همراه میکنید و عقایدشان را تغییر میدهید.
یکی از حوزههای حائز اهمیت در مطالعه دین اسلام و رسالت پیامبر اکرم(ص) بررسی زمینهها و پیشینههایی است که زمینهساز پیدایش این آیین الهی و آسمانی بودند.
از جمله عواملی که باید به آن پرداخته شود فرهنگ و وضعیت جامعه عربستان در هنگام ولادت پیامبر(ص) و قبل از آن است که از آن به عنوان دوران جاهلیت یاد میشود. به همین سبب در ایام ولادت پیامبر اکرم(ص) با عبدالله فرهی؛ استاد تاریخ دانشگاه مذاهب اسلامی، گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم و میبینیم:
ایکنا ـ عموم اطلاعات ما از زندگی پیامبر(ص) ناظر به ۲۳ سال پس از بعثت است و در خصوص چهل سال قبلش یعنی از زمان ولادت تا بعثت کمتر بحث میشود. وضعیت جامعهای که پیامبر(ص) در آن متولد شدند چگونه بود و از نظر فرهنگی و اجتماعی چه شرایطی داشت؟
همانطور که گفتید اطلاعات ما نسبت به عصر اول حیات پیامبر(ص) ناقص است و اطلاعات چندانی درباره سیره ایشان در این دوران نداریم و منابع عمدتاً ساکت هستند. درباره عصر جاهلیت اوضاع از این بدتر است. متأسفانه در منابع اطلاعات چندانی درباره عصر جاهلیت در اختیار نداریم و باید از طریق باستانشناسی و رشتههای همجوار تاریخ، این دوره را روشنتر کنیم. دکتر جواد علی در این باره بیشترین زحمت را کشیدند و کتاب ایشان با نام «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» منبعی بینظیر برای شناخت عصر جاهلیت محسوب میشود که در ده جلد تدوین شده است. ایشان سعی کرد هر مطلبی را درباره عصر جاهلیت استخراج و نیز با رجوع به منابع جغرافیایی، باستانشناختی، یهودی و مسیحی، سفرنامهها و اشعار منسوب به دوره جاهلیت، آن دوره را بازنمایی کند.
از حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ قبل از ولادت پیامبر(ص) را آغاز عصر جاهلیت در نظر میگیرند و از محیط بعثت رسول خدا به عنوان محیطی که جاهلیت در آن نمود داشت یاد میکنند هرچند ویژگیهایی که در آن جامعه وجود داشت منحصر به آن جامعه نبود و امروز برخی از این ویژگیها را در جوامع میبینیم و شخصی مثل سید قطب کتاب جاهلیت قرن بیستم مینویسد تا حضور فرهنگ جاهلی را در دوران ما نشان دهد. اگر بخواهیم به محیط جزیرهالعرب نگاه کنیم، میتوان سه محیط عمده را شناسایی کرد که عبارت است از؛ حجاز، نجد و یمن. تنها جایی که نشانههای تمدنی وسیعتری میبینیم در جنوب عربستان است یعنی در یمن. در آنجا تمدن شکل گرفته بود و حتی برخی معتقدند ریشه تمدن بشری عربستان است و بر اساس باورهای دینی ما مسلمانان، محل هبوط آدم و حوا شهر مکه است. البته برخی میگویند محل آمدن حوا جده بود و به همین مناسبت آنجا جده نام گرفت. به هر حال در بحثهای تمدنی این نظریه مطرح است. چهبسا ریشه تمدنی به جزیرهالعرب برمیگردد البته دیدگاههای دیگری هم مطرح است که ریشه تمدن بشری را آفریقا میداند.
برخی نیز قائل به ریشههای سهگانه برای تمدن بشری هستند. در هر صورت در یمن دولتهایی شکل میگیرد، حکومتهایی یکی پس از دیگری به وجود میآید. در زمان بعثت پیامبر(ص) قدرت حاکم در یمن ایرانیها هستند. در زمان خسرو انوشیروان بعضی از حمیریها که در یمن حضور داشتند برای تقابل با حبشیها از دولت ساسانی طلب یاری میکنند. انوشیروان هم بهرام دیلمی را همراه با کشتی به سمت یمن میفرستد و ایرانیان آنجا را در اختیار میگیرند.
همان زمانی که پیامبر(ص) متولد میشود عامالفیل است، یعنی حبشیها در یمن هستند و به سمت مکه حمله میکنند. حبشیها در این حمله از بین رفتند و خود این عامل موجب شد حبشیها ضعیف شوند. بعد از این ماجرا پیامبر(ص) در مکه متولد میشوند و نقل است که در آن زمان بیماری در مکه شایع بود. یکی از عللی که میگویند محمد(ص) را به دایه میسپارند همین بود که به دنبال حمله ابرهه به مکه، در آن شهر بیماریهایی که تا آن زمان در مکه سابقه نداشت رایج شد.
ایکنا ـ حبشیها از راه دریا وارد شبهجزیره شده بودند؟
بله، از طریق دریای سرخ.
ایکنا ـ یعنی کشتی در اختیار داشتند؟ چون آوردن فیل به شبهجزیره بدون وجود کشتی امکانپذیر نیست؟
البته در مورد اینکه تعداد فیلها چند تا بود اختلاف است و بین یک تا سیزده فیل آمده است. احتمالا یک فیل بود. به این دلیل اصحاب الفیل گفتند که این فیل برایشان حالت نماد داشت. در فیلمهایی که ساخته شده در این باره اغراق شده است، ولی تحقیقات آن را تأیید نمیکند. طبیعتاً اعراب تا آن زمان فیل ندیده بودند و حضور فیل برایشان جالب توجه بوده است. باید توجه کرد که بردن فیل از یمن تا حجاز امری مشکل بود، چون غذای فیل اندازه سی شتر و نیازمند آذوقه فراوان است. به خصوص اینکه عربستان چندان سرزمین آبادی محسوب نمیشد و در عربستان نشانی از تمدن آشکار نبود، چون آب نداشت. وقتی آب نباشد تمدن هم نیست. لذا در مناطق بسیاری از جزیرهالعرب تمدن قوی شکل نمیگیرد تا زمان هجرت پیامبر خدا(ص) که یک امت واحد شکل میگیرد و زمینه ایجاد تمدن فراهم میشود.
از ویژگیهای مهم عرب قبل از اسلام این است که مردم اهل شعر و ادب بودند و در شعر و شاعری ید طولایی داشتهاند و مردم روحیه سلحشورانه دارند. اینها از ویژگیهای مثبتی است که برای عرب قبل از اسلام ذکر میشود. برخی پژوهشگران به سبب این ویژگی عرب قبل از اسلام معتقدند که بهترین زمینه برای ظهور پیامبر خاتم همین قوی بودن عرب جاهلی در شعر و ادب بود که به تناسب رشدیافتگی فرهنگی عرب جاهلی در کنار ضعف تمدنی آنان، پیامبر اعجازی آورد که سر تعظیم فرود آوردند و آن قرآن کریم است.
ایکنا ـ نکته جالب این است که معجزات انبیای گذشته امور خارق عادت بود، ولی معجزه پیامبر اسلام(ص) کتاب بود و همین امر نشان میدهد که فرهنگ جامعه عرب چه ظرفیتی داشت.
اینکه شما با حرف زدن افراد را با خودتان همراه کنید و عقایدشان را تغییر دهید ویژگی ذاتی تمدن اسلامی است. برخلاف آنچه رسانههای بینالمللی سعی میکنند از اسلام ترسیم کنند و آن را دین خشونت معرفی کنند که به زور شمشیر و با ثروت خدیجه گسترش پیدا کرده، واقعیت این است که آنچه باعث گسترش اسلام شد فرهنگ سخن گفتن بوده است. اتفاقا یکی از وجوه نامگذاری قرآن، خواندن است.
ایکنا ـ فکر میکنم اسلام تنها دینی است که این ویژگی را دارد؟
بله، اهتمامی که در دین اسلام به قرائت و کتابت هست در هیچ دین دیگری نیست و اولین علمی که در اسلام ظهور میکند قرائت و کتابت است ولی در ادیان دیگر اینگونه نیست. فاصله تاریخی آنها باعث شده است که اگر متونی نوشته شود، دچار تحریف شود، ولی اهتمام عرب دوره جاهلی به قرآن موجب شد که افرادی از بیان قرآن تأثیر بپذیرند و این امر موجب شد که قرآن تحریف نشود و ثبت شود. در زمان پیامبران پیشین این اهتمام را نمیبینیم، هرچند به سبب تمدنی رشدیافتگی بیشتری داشتند.
ایکنا ـ جالب است که عامل حیات اسلام همین بیان و تبیین بوده است.
بله، بعدها مسلمانها به همین ویژگی توجه کردند و آثاری خلق کردند. شما به بیان و تبیین اشاره کردید، بنده یاد اثری از جاحظ به نام «البیان و التبیین» افتادم. جاحظ در این اثر سعی کرد که قدرت سخنورزی عرب را با توجه به ویژگیهای زبان عربی و خلاقیت آن بیان کند. زبان عربی یکی از خلاقترین زبانهاست و از این نظر ظرفیت فوقالعادهای دارد. مهم است که چطور یک اندیشه را بیان کنیم و قدرت زبانها مثل هم نیست و زبان عربی یکی از قویترین زبانهاست.
ایکنا ـ اگر موافق باشید کمی درباره ادیانی که در آن زمان در شبه جزیره حضور داشتند صحبت کنیم. آیا تمام جامعه عربستان بتپرست و مشرک بودند؟
بتپرستی شایع بود و ریشه آن را به طواف خانه کعبه برمیگردانند؛ یعنی از آنجا سنگهایی برای تبرک برمیداشتند و دور آن طواف میکردند یا گفته میشود اولین بت انساننما از شام آورده شد. علاوه بر بتپرستی ادیان دیگری هم در شبهجزیره بودند. از جمله یهودیت گسترش قابل توجهی داشت، مخصوصاً در جنوب یعنی یمن که از نظر آب و هوا هم بهتر بود. پس از فشارهایی که در شام به یهودیان وارد شد، مهاجرت افزایش یافت و یهودیان به یمن آمدند و انتظار پیامبر موعود را کشیدند. یکی از ویژگیهای جالب یهودیان یمن انتظار برای پیامبر موعود بود. یکی از نکات بینظیری که ما مسلمانها از آن خبر نداریم این است که برخی باستانشناسان سعی کردند الواح یمن را بازخوانی کنند و مشاهده کردند که در یکی از این کتیبهها به نام محمد سوگند یاد شده است. پس یهودیان نه تنها پیامبر(ص) را با صفات بلکه به نام میشناختند و این مورد در کتیبههایشان بازتاب یافته است. یوزف فان اس هم در کتاب کلام و جامعه به این مطلب اشاره کرده است. البته کمی شیطنت کرده و ادعا کرده است که شاید پیامبر(ص) از این ماجرا خبر داشت و این نام را برای خودش انتخاب کرد.
ایکنا ـ خیلی وقت پیش مقالهای درباره حضور یهودیان در عربستان خواندم که انتظار تولد ایشان را میکشیدند. در آنجا این ادعا مطرح شده بود که یهودیان نقشه ترور پیامبر(ص) را در سر داشتند. فکر میکردم این ادعا توهم توطئه است، ولی سخن شما تأیید این ادعاست.
در اینکه انتظار پیامبر(ص) را میکشیدند شکی نیست، ولی اینکه در صنعت فیلمسازی نشان میدهند افرادی سازمانیافته قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند، سند تاریخی ندارند و شاید توهم توطئه نقش داشته است. البته شواهد و قرائنی هست؛ مثلاً برخی درگذشت مشکوک هاشم یا عبدالله یا آمنه را مطرح میکنند.
ایکنا ـ بحث به دایه سپردن پیامبر(ص) را هم به همین سبب مطرح میکنند.
بله، در فیلم آقای مجیدی هم این موضوع نمایش داده شد.
ایکنا ـ پس یهودیان در یمن حضور داشتند؟
بله، یهودیان در یمن بودند. علاوه بر یهودیت، مسیحیت شایع بود، مخصوصاً در شهر نجران که مرکزیت مسیحیت جزیرهالعرب بود. بعد از اقدامات وحشیانه یهودیان علیه مسیحیان که در تاریخ ذکر شده است و برخی از مسیحیان را زنده زنده سوزاندند و گفته میشود آیات آغازین سوره بروج درباره اصحاب اخدود اشاره میکند که رومیها و حبشیها به یمن لشکرکشی کردند و یمن را در اختیار گرفتند و مسیحیت در یمن قدرت گرفت. در مناطق شمالی جزیرهالعرب یعنی مرز ایران و روم مسیحیت گسترش مییابد. در جزیرهالعرب از افرادی با عنوان زندیق یاد میشد که برخی احتمال میدهند مانوی بودند. همچنین نقل شده که تعدادی زرتشتی در شبهجزیره حضور داشتند و پیامبر(ص) پس از بعثت از آنها جزیه گرفتند و برخی این را شاهدی گرفتند مبنی بر اینکه زرتشت از ادیان الهی است.
ایکنا ـ یعنی همه ادیان در شبهجزیره نماینده داشتند؟
بله، همه ادیان ابراهیمی حضور داشتند و از همه مهمتر آیین حنیف بود. پیامبر خاتم تا پیش از اعلام رسالت خودشان به آیین حنیف معتقد بودند. حتی ایشان شریعت اسلام را دنباله آیین ابراهیمی معرفی میکنند. چرا مسیحیت و یهودیت اینگونه نیست؟ دلایلی ذکر شده است؛ از جمله اینکه یهودیت و مسیحیتی که در جزیرهالعرب رواج داشت تحریف شده بود و شریعت یهود متعلق به قوم بنیاسرائیل بود و حضرت موسی به سوی بنیاسرائیل مبعوث شد. مسیحیت ادامه یهودیت است و حضرت عیسی تلاش کرد که آن شریعت را احیا و تحریفهایش را اصلاح کند.
ایکنا ـ به عنوان حسن ختام این گفتوگو درباره آیین حنیف کمی توضیح دهید که چه آیینی بوده که پیامبر اسلام پیش از بعثت پیرو این آیین بودند، چون کمتر در این باره صحبت شده است.
یهود و مسیح جزیرهالعرب تلاش کردند که ابراهیم را به خودشان منتسب کنند، ولی قرآن میفرماید که ابراهیم حنیف و مسلم بود. بر اساس روایات تاریخی، مشخص است که ابراهیم پیش از یهودیت و مسیحیت زندگی کرد و جد آنها شمرده میشود. آیینی که حضرت ابراهیم آورد آیین جهانی است. یکی از بحثهایی که مفسران مطرح کردند این است که آیین ابراهیم اختصاص به قوم خاصی نداشت و یک آیین جهانی بود. ایشان کثیر السفر بودند و به شامات، فلسطین، مصر و حجاز سفر کرده بود. عمده افرادی که در این سرزمینها بودند با آیین ابراهیم آشنایی داشتند و از ایشان تأثیر میپذیرند و تبعیت میکنند. لذا آیین حنیف اصالتی دارد که آیینهای بعد از آن ندارند. به تعبیر قرآن، حضرت ابراهیم جایگاه امام پیدا کرد که به باور شیعیان بالاتر از مرتبه نبوت است.
حنیف آیینی جهانی است که به یک منطقه اختصاص ندارد، ولی در دو شهر محوریت دارد؛ مکه با نماد کعبه و بیتالمقدس یا اورشلیم. در آیین اسلام بیتالمقدس بسیار مهم است و حتی زمانی که پیامبر(ص) در مکه حضور داشت برای اقامه نماز طوری جلوی کعبه میایستاد که بیتالمقدس روبهروی ایشان باشد.
منبع