نقش خواص در تحقق وحدت اسلامی
ظهور «تمدن نوین اسلامی» آرزوی بزرگی است که جز در قالب «امت واحده» نمیتوان به تحقق کامل آن چندان امیدوار بود. «امت واحده» هم زمانی عینیت خواهد یافت که جوامع اسلامی نسبت به هم «تعارف» و شناخت پیدا کنند و نهتنها به «کلمهی توحید» که به «توحید کلمه» هم باور و یقین داشته باشند تا بتوانند «جامعهای اسلامی» بهوجود آورند. طلایهداران اصلی برای برداشتن این گام بلند در درون جوامع اسلامی «خواص» هستند. آنها میتوانند با جریانسازی در میان اقشار گوناگون درون جوامع اسلامی هدایت و راهنمایی تودهها را بهدست گرفته، آنها را به سوی طُرُقی که میخواهند هدایت کنند. «قدرت اجتماعیِ» خواص بهاندازهای است که میتوانند با بهرهگیری از این قدرت، و نفوذ خود در میان تودهها زمام «افکار عمومی» را بهدست گیرند و بهسان جریان آب به هر سو که میخواهند روان سازند تا به سرمنزل مقصود واصل شوند؛ که این سرمنزل مقصود، هم میتواند سرابی ساختگی و هم دریایی لبریز از آرامش و حس حیات باشد. آنها میتوانند با رشد «خرد جمعی» اولویتهای واقعی را برای هر جامعه ترسیم و جلوی انحرافها و کژراههها را بگیرند. اما «خواص دنیای اسلام» چه کسانی هستند؟ «علمای دین، روشنفکران، اساتید دانشگاه، جوانان روشنبین، فرزانگان، ادبا، شعرا، نویسندگان و گردانندگان مطبوعات» به فرمودهی حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای، در زمرهی این خواص جای میگیرند. گروهها و شخصیتهایی که شاید بتوان از آنها با سه عنوان «اصحاب اندیشه»، «اصحاب هنر» و «اصحاب رسانه» هم یاد کرد؛ اصحاب اندیشه، در واقع اندیشهورزانی هستند که بیشتر با «اندیشیدن» سروکار دارند تا«اندیشه»؛ لذا این افراد بهراحتی میتوانند صاحب مقام «مرجعیت» برای اکثریت «مصرفکننده» در بازار اندیشه باشند، بهویژه اگر این اندیشه متناسب با نیاز مخاطب بهعنوان اندیشهای نو و جوانپسند عرضه شود. اما مهمترین عامل تحقق «مرجعیت علمی» اندیشهورزان در بازار دانش، ابزار «رسانه» است. امروزه اصحاب رسانه «رسالت» بزرگی برعهده دارند. آنها رسولانی هستند که در «جنگ روایتها» مردان «میدان فرهنگ» شدهاند تا بهعنوان حلقهی واسط «روایت کلمهی توحید و توحید کلمه» را بر مبنای تبیین اندیشهورزان به سمع و نظر اقشار گوناگون درون جوامع اسلامی برسانند. اما تبیین اندیشهورزان معمولاً تبیینی همهفهم برای آحاد درون جامعه نیست و بهندرت میتوان اقبالی عمومی بهسوی آثار نظری اندیشمندان ایجاد کرد، مگر آنکه با قلمموی جادویی «هنر» کشیده شده باشد. «اصحاب هنر» بهخوبی میتوانند با شناخت ذائقهی بشری به آثار علمی اندیشمندان رنگ جاودانگی بزنند و «علم» عالمان را به محصولی قابل عرضه و نمایش در «صنعت» رسانه تبدیل کنند.
اما امروزه تا چه میزان میان این «خواص» پیوند وجود دارد و چگونه میتوان در میان آنها بر اساس یک اولویتسنجی درست از منافع امت اسلامی وحدت رویه ایجاد کرد؟ راز بزرگ ایجاد این پیوند، به باور نگارندهی این سطور سنت حسنهی «وقف» است. قدرت و جاذبهی فوقالعادهی رسانه در دنیای کنونی به اندازهای است که صاحبان زر و زور و تزویر را به سوی خود جلب و جذب کرده است. آنها با ایجاد غولهای رسانهای چنان بر فکر و ذهن آحاد درون یک جامعه سیطره مییابند که بهراحتی میتوانند با تخدیر این اذهان جلوی هرگونه آزاداندیشی و نظریهپردازی را در برابر خود بگیرند. راه برونرفت از این وضع هم این است که خواص، «رسانه» را از چنگال خدمت به «قدرت» بیرون کشند و به خدمت «علم» درآورند. البته «دولت اسلامی» در این باره نقش تعیین کنندهای دارد؛ دولت اسلامی با فراهم نمودن زمینهی «وقفِ» صنعت عظیم و پردرآمدِ رسانه به نهادهای علمی مربوط به علوم انسانی و اسلامیِ درون جامعه میتواند هم زمینهساز این پیوند مبارک در میان خواص درون جامعه باشد، هم وابستگی مالی وزارتین علوم و آموزش و پرورش را به خود کاهش دهد، هم با تغییر نقش در مقام ناظر از خواص مطالبهگری نماید، و هم زمینه را برای تحقق «جامعهی اسلامی» بر اساس فرمودههای مقام معظم رهبری فراهم کند که البته توضیح این مطلب نیازمند نگارش مقالهای دیگر است.
اما خواص چه نقشی در تحقق بخشیدن به «وحدت» در درون امت اسلامی دارند؟ نخست باید دانست که مراد از وحدت به فرمودهی مقام معظم رهبری، «وحدت مذهبی» یا «وحدت جغرافیایی» نیست، بلکه منظور «وحدت در حفظ منافع امت اسلامی» است. تشخیص درست، بهموقع و اولویت سنجی «منافع امت» ازجمله انتظارات امت از خواص است. اگر خواص بهجای «قبیلهگراییهای نژادی، سیاسی و بلکه علمی» بهدنبال منافع «امت» باشند و منافع «امتی» را بر منافع «شخصی، خانوادگی، عشیرهای و قومی» ترجیح دهند، فرهنگ همدلی و اخوت جایگزین کینه و نخوت خواهد شد و تألیف قلوب بر مدار «اخلاق حسنه» بهوجود خواهد آمد. «اخلاق اسلامی» فصل مشترک همهی اقوام و مذاهب مسلمانی است که بهسان «برادران و خواهران ایمانی» در گسترهی وسیع سرزمینهای اسلامی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. «قرآن» بهعنوان «کتابالله» زبان مشترک مسلمانانی است که اندیشهی آنان را به هم پیوند میزند؛ کتابی که به «لسان عربی مبین» نازل شده است و این وظیفهی خواص است تا زبان عربی را مجدداً در مقام «زبان علم» به بشر امروز معرفی کنند که تحقق «تمدن نوین اسلامی» منوط به آن است- که البته توضیح این مطلب هم نیازمند نگارش مقالهای مستقل است. حضرت محمد صلیالله علیه و آله هم بهعنوان «رسولالله» اسوهی حسنهی همهی مسلمانانی است که تجلی عشق به کلمهی توحید و توحید کلمه را در وجود پر خیر و برکت ایشان یافتهاند. اینها همه میراث مشترکی است که خواص میتوانند با تکیه بر آنها به بنای عظیم امت واحده عینیت بخشند و جوامع اسلامی را به یکدیگر پیوند زنند. «امت واحده»ای که میتواند تجلیگاه و هستهی مرکزی و اصلی آن گسترهی وسیع جغرافیایی آسیای مرکزی تا سواحل اقیانوس اطلس باشد. وحدت رویهی خواص در پاسداری از منافع امت اسلامی در درون این جوامع مسلمان، چنان قدرتی به مسلمانان خواهد بخشید که استعمار انگلیسی و استکبار آمریکایی هم یارای رویارویی با آن را نخواهد داشت. شعارهای فرقهگرایانه و قومپرستانه در برابر آن رنگ میبازد و «شیعهی انگلیسی» و «سنی آمریکایی» کاربرد خود را برای انحراف «افکار عمومی» جوامع مسلمان از دست میدهد. اما شرط رسیدن به چنین وحدت رویهای میان خواص مجاهدت و مقاومت است. این جهاد و مقاومت هم با گذشتن از «خود» برای رسیدن به «خدا» میسر خواهد شد و البته دست قدرت خدا هم با جماعت است. خواص تنها با انجام کار جمعی و سازمانی خواهند توانست نقش ویژهی خود را در تحقق بخشیدن به وحدت در درون جوامع اسلامی ایفا کنند. نگاه ارگانیکی خواص به جوامع اسلامی بهجای نگاه مکانیکی موجود باعث خواهد شد که کوچکترین مشکل برای اقلیتی مسلمان اعم از سنی یا شیعه همهی مسلمانان را دردمند کند؛ همانگونه که اگر کوچکترین آسیبی به بدن برسد، تمام قوای بدن برای درمان آن آسیب به تکاپو در خواهند آمد.
بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
حال اگر این آسیب به قلبی حیاتی چون قبلهگاه اول مسلمانان، یعنی قدس شریف باشد، دیگر تکلیف روشن است.
اما مهمترین سازمانی که در ایران عهدهدار ایجاد پیوند میان اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی از میان خواص جهان اسلام شده است، «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» است که «کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی» هم همهساله با همت آنان برگزار میشود. ایجاد «دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی» هم گام بلند دیگری است که رسالت بزرگ تربیت و تعلیم نسلی برجسته از نخبگان عرصهی تقریب را برعهده دارد که بناست نقش خواص را در آیندهای نهچندان دور در جهان اسلام برعهده بگیرند. اما تربیت و تعلیم این خواص اندیشهورز بهعنوان سفیران تقریب در عرصهی بینالملل، در نهایت میتواند با نگاهی خوشبینانه به تولید علم و نظریهپردازی در عرصهی وحدت و تقریب منجر شد که البته پس از آن، طبیعتاً به اندیشکده یا اندیشکدههایی نیاز خواهد بود که بر اساس این نظریهپردازیها با رویکردی آیندهپژوهانه به ارائهی راهبرد و راهکار برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب بپردازند. البته همهی اینها هم در توجه به تقریب معرفتی حاصل خواهد شد که مربوط به سطح «اصحاب اندیشه» است. دخیل کردن «اصحاب هنر» و «اصحاب رسانه» دو گام ضروری بعدی خواهند بود که متأسفانه هنوز به جهت سازمانی و انجام کار تشکیلاتی اقداماتی جدی در این راستا صورت نگرفته است. برپایی جشنوارههایی برای تشویق خواص از اصحاب هنر و رسانه و اعطای جوایز ویژه به برگزیدگان میتواند گامی اولیه در این راستا باشد که در ادامه مایهی جاودانگی و همگانی شدن این مسیر بهسوی قرب الهی جهت تحقق امت واحده و ظهور تمدن نوین اسلامی خواهد شد.