بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ العربیة

اولین های انقلاب و دفاع مقدس در دزفول: «شهر موشک ها» (الف- دزفول)

۶۷- اوّلین «شهر موشک­ها» در جهان

شهری با پیشینه چند هزار ساله امّا گمنام که در نیم­قرن اخیر به­ویژه در روزگار امام خمینی (ره) نامدار گشت و نامش بر سر زبان جهانیان افتاد. این ناشناسی را عللی بود. یا بر اثر گذشت زمان جای آن دانسته نبود، یا به اجبار کسی نامش بر زبان آورده نمی­شد، یا در کنار بزرگراهی جای داشت و اسمش در نوشته­ای نمی­آمد، یا به سهو و شاید هم عمد فرد سرشناس این آبادی را به بلدی دیگر منصوب می­ساختند، یا حتّی به­ناچار خود آن شخص خویشتن را به محلّی دیگر نسبت می­داد. اینک از نام­های این دیار در طول اعصار چنین یاد می­شود: اوان، اندیم، اندامش، دژپل، قصر روناش، رعناش، رعنا، اندیمشک، و بالأخره دزفول.

امّا چه شد که نام دزفول بر سر زبان جهانیان افتاد؟ در جنگ تحمیلی در طول ۸ سال دفاع مقدّس بین عراق و ایران، دزفول روزانه گلوله­باران یا موشک­باران می­شد و یک لشکر نیروی خط­شکن در جبهه­ها داشت و گزارش­گران و خبرنگاران رسانه­های خبری جهان و سازمان ملل متحد هر روز نام این شهر را جزء شهرهای آسیب­دیده یاد می‌کردند و از آن تصویر و خبر پخش می‌نمودند. در پایان جنگ، دزفول در کشورهای عربی و نشریّه­های بین­المللی به نام «بلدالصّواریخ» (شهر موشک ها)، در بین رزمندگان به نام «شهر مقاومت»، در بین علما به نام «دارالمؤمنین» و شهر شیخ مرتضی انصاری، و در نزد دولتمردان به نام شهر نمونه و بالأخره «پایتخت مقاومت» ایران اسلامی لقب گرفت.

 

۶۸- اوّلین هدف حملات موشکی رژیم بعث عراق در طول ۸ سال دفاع مقدّس: الف) دزفول

این صدای نامَحرم رادیو عراق بود که بارها فضای ملکوتی آسمان ایران را در طول سال­های دفاع مقدس آلوده می­کرد: «کشور بزرگ عراق ظرف ۴۸ ساعت آینده اهداف تعیین­شده در شهرهای زیر را مورد حملات موشک­های دور برد خود قرار می­دهد: الف) دزفول، ب) تهران، ج) اصفهان، د) بهبهان، ه) سنندج». اگرچه شهرهای مورد هدف در الفبای عراق تغییر می­کرد و کم یا زیاد می­شد، امّا جایگاه «الف» همیشه به دزفول اختصاص داشت و این سؤال جنگ همواره در نسیم خاطرات و خطرات هشت سال دفاع مقدّس باقی ماند که چرا الف) دزفول؟

دزفول بیش از دیگران زخم به صدّام زده بود. صدّام زخم خورده دزفول بود. اوّلین خطّ پدافندی مقابل صدام را دزفولی­ها تشکیل دادند. اوّلین جنگ­های پارتیزانی و چریکی را دزفول تشکیل داد. اگر نقش بچّه­های دزفول در اوایل جنگ نبود، همان روزهای اوّل صدّام از کرخه گذشته بود و به دزفول و خوزستان و اشغال سه روزه خوزستان دست می­یافت. دزفول گلوگاه خوزستان و گذرگاه جبهه و محلّ تقویت روحی رزمندگان اسلام بود. شکست دزفول شکست کلّ جنگ بود و دزفول از نظر روحی و فرهنگی از خرّمشهر مهم­تر بود. خرّمشهر اهمیّت سیاسی و جغرافیایی برای عراق داشت، امّا دزفول علاوه بر اهمیّتش به لحاظ جغرافیای سیاسی و راهبردی، اهمیّت فرهنگی و نظامی فوق­العاده­ای داشت و صدام آن را می­دانست. ام­القرای جنگ، ام­القرای دفاع مقدّس و پایتخت فرهنگی دفاع مقدّس بود. جاسوسان آن را گزارش کرده بودند.

مردم حماسه­ساز دزفول بارها از خود می­پرسیدند از بین این همه شهر، چرا عراق دزفول را انتخاب نموده است؟ پیکر همیشه استوار دزفول قهرمان، شهر موشک­ها و توپ­ها و به قول عراقی­ها «بلدالصّواریخ»، در طول جنگ تحمیلی ۱۷۶ بار توسّط موشک، ۲۵۰۰ بار توسّط توپ و ۳۰۰ بار توسط راکت زخم برداشت؛ امّا هیچ­گاه حتّی یک روز کسی قامت خم شده­اش را ندید. این شهر مقاوم با تقدیم ۲۶۰۰ شهید در ۲۷۰۰ روز مقاومت و با ۱۹ هزار واحد مسکونی و اداری تخریب شده در پیشگاه الهی همچنان تا پایان جنگ به عنوان سرباز وفادار امام و انقلاب باقی ماند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۳ مهر ۱۴۰۰ساعت: ۱۱:۳۷ بعد از ظهر۳۱۹ بازدید