جنبش اخوان المسلمین
به دنبال ظهور رنسانس غربی و استعمار کشورهای شرقی از یکسو، و ضعف و سرانجام فروپاشی نظام خلافت از سوی دیگر، جنبشهایی در سرزمینهای اسلامی بهوقوع پیوست و انجمنهایی شکل گرفت. جنبش إخوانالمسلمین یکی از این جنبشها و بلکه بزرگترین آنها بود که در اوایل قرن بیستم در شهر کوچک اسماعیلیهی مصر ظهور یافت.
با توجه به اینکه، از اخوانالمسلمین در غرب، به عنوان سرآغاز بنیادگرایی اسلامی یاد میشود، توجه به آن و شناخت این انجمن در عصر حاضر از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. در اینجا، ما با توجه به این عوامل اساسی هویت ساز جمعی و صدالبته «غیریتسازی» هایی که موجب شکلگیری و انسجام بخشیدن به این عوامل هویتی شدهاند، به بررسی میزان تأثیر آنها در شکلگیری جمعیت اخوانالمسلمین با توجه به عقاید و اصول جمعیت در دوران تکوین، و حوادث تأثیرگذار بر آنها خواهیم پرداخت. منظور از دوران تکوین، مرحله اول تاریخ اخوان است. این دوره از زمان تأسیس انجمن به دست حسنالبنا در سال ۱۹۲۸م. شروع میشود و با ترور رهبر انجمن در سال ۱۹۴۹ و در ادامه با تسلط افسران آزاد در سال ۱۹۵۲ به پایان میرسد. (نک. خامهیار، ۲۰۰۱: ۶۶)
اخوانالمسلمین ازجمله مهمترین جنبشها و بلکه مهمترین جنبش اهل سنت است، که همچنان نیز در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی حضور دارد. باوجود اهمیت این جنبش اسلامی تاکنون چندان مورد توجه مورخان پژوهشگر قرار نگرفته و بیشتر در رشتههایی مانند علوم سیاسی به آن پرداخته شده است؛ آثاری که عمدتاً از دقت مورخانه به دورند. ازجمله مشکلات مهم پژوهش حاضر مشکل ارتباط با اخوانیهای مصر از نزدیک و شناخت این جنبش بهطور محسوس بوده است. هرچند در این اثر از کتب منتشرشده فراوان موجود در کتابخانههایی مانند کتابخانهی وزارت امور خارجه، کتابخانههای دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و مذاهب اسلامی، نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، سایتهای مرتبط با اخوان و برخی سایتهای کشور مصر همچون شبکه المکتبات المصریه بهره بردهایم، ولی باوجود این امکان دسترسی به بسیاری از منابع، مآخذ و نشریات با استفاده از منابع آرشیوی و کتابخانههای مصر ممکن نبود و از این جهت باوجود تلاش فراوان امکان پر کردن این خلأ فراهم نشد. مشکل دیگر پژوهش حاضر پی بردن به ریشههای اصلی فکری و اجتماعی اخوانالمسلمین با توجه به نظریههای مختلف موجود در رشتههای جامعهشناسی، علوم سیاسی و دیگر رشتههای نظریهپرداز علوم اجتماعی بود. با توجه به تقلیلگرایی در این علوم، ما نیز سعی کردیم تا با تکیه بر مفاهیمی بنیادین شاکله پژوهش حاضر را شکل دهیم، تا بتوان بر پایه آنها به درک درستی از علل و عوامل اصلی پیدایش و گسترش جنبش اخوانالمسلمین پی برد.
برخلاف دیگر آثار منتشر شده در این موضوع که در حوزه سیاست بوده و کمتر به ابعاد فکری، اجتماعی و نظام سازمانی جنبشهای اسلامی توجه نشان دادهاند، در این تحقیق در جهت تبیین رشد و توسعهی جریان اسلامگرایی معاصر و فهم علل و عوامل ظهور، استمرار، رشد و بقای این جنبشها، که مسلماً نقشی کلیدی در بیداری ملتهای مسلمان و وقوع انقلابها داشته و دارند، گام برداشتهایم. رشد فزایندهی اسلامگرایی در جهان و از سوی دیگر تلاش برخی احزاب و دستهها برای معرفی اسلام راستین با شعارهایی جذاب و گهگاه تندروطلبانه اهمیت و ضرورت آشنایی با اینگونه جنبشها را آشکار میکند. این تحقیق در حوزهی مطالعات منطقهای و شناخت هر چه بهتر وضعیت کنونی و آیندهی خاورمیانه میتواند مفید واقع شود. همچنین انجام چنین تحقیقاتی زمینههای شناخت و درک متقابل همدیگر را میان مسلمانان جهان افزایش میدهد. در این تحقیق ما ضمن تبیین و توصیف وقایع زمینهساز ظهور جنبش و ارائه طرحی نهایی از سیر رشد و گسترش آن در دوران تکوین، به تعلیل و بررسی این پدیدهها در راستای فهم علل و عوامل پیدایش و گسترش آن خواهیم پرداخت.
جنبش اخوانالمسلمین سعی نموده که یک ایدئولوژی اسلامی ارائه دهد. یک ایدئولوژی که ادعای جامعیت و جهانشمولی در تمام زمینههای حیات بشری را دارد. البته موضعگیریها و نوع برخورد آنها در قبال رخدادهای سیاسی جامعه یکسان نبوده و این حوادث در تحولات فکری جنبش تأثیرگذار بوده است. باوجود این، جنبشها و احزاب رقیب نیز دارای متفکرانی برجسته بودهاند و بلکه باید گفت که جنبش اخوانالمسلمین را در دوران تکوین (۱۹۲۸-۱۹۵۲م.) یک معلم سادهی ابتدایی بنیان نهاد و نه متفکری برجسته؛ ولی باوجود این، استقبال از این جنبش بسیار بیشتر از دیگر جنبشهای اسلامی بود. ابهام اساسی پژوهش حاضر نیز از همین جا ناشی میشود که باوجود احزاب، گروهها، جنبشها و جریانهای فکری مختلف در سطح جهان اسلام طی قرن بیستم و برخورداری آنها از ایدئولوژی فکری و یا ساختار تشکیلاتی منظم و یا پایگاه اجتماعی قوی، این جنبش اخوانالمسلمین بود که توانست خود را نهتنها در سطح ملی، بلکه در سطح بینالمللی نیز مطرح کند.
لذا برای پاسخگویی به این ابهام به نظر میرسد که باید به فهم دو چیز در دوران تکوین این جنبش پرداخت. مسئله نخست به فرایند تکوین این جنبش و ریشههای فکری و اجتماعی زمینهساز آن درگذشته بازمیگردد و مسئله دوم به استمرار این جنبش از حیث وجودی با توجه به عوامل تضمین کننده بقای آن مربوط میشود. این پژوهش سعی دارد با بهرهگیری از دو نظریهی هویت اجتماعی و نظام سازمانی به این دو مسئله پاسخ دهد. ما در اینجا ناچاریم هر دو مسئله را مورد بررسی قرار دهیم، تا به درک درستی از ابهام اصلی پژوهش که ناظر به دوره تکوین جنبش میباشد، دست یابیم، که در این زمینه لازم است هم به کنش و هم ساختار توجه نمود. در واقع، با بررسی این دو مسئله میتوان به درکی واحد از ریشههای فکری و اجتماعی زمینهساز پیدایش جنبش تودهای اخوانالمسلمین دست یافت.
این اثر در قالب چهار بخش اصلی تنظیم شده است. در بخش اول، به طرح مسئله، بیان پیشینه پژوهش و ذکر مبانی نظری پژوهش خود پرداختهایم. بخش دوم با عنوان «علل و عوامل پیدایش جنبش اخوانالمسلمین، بحران هویت اجتماعی» به سه فصل تقسیم شده است؛ درواقع، با تقسیمبندی این بخش به سه فصل، سطوح مختلف هویتی تأثیرگذار بر پیدایش جنبش را مورد ملاحظه قرار دادهایم. سطوح سهگانهی شناسایی شده در قالب سه فصل مورد بررسی قرار گرفتهاند. فصل نخست با عنوان «هویت شرقی، شرق مستعمراتی در برابر غرب استعمارگر» بالاترین سطح هویتی آنها، که در اثر برخورد با غرب شکل گرفت، با توجه به مهمترین ویژگی آن یعنی استعمار مورد توجه قرار گرفته است. فصل دوم با عنوان «هویت دینی، اسلام و هویت اسلامی حاکم بر اندیشهی إخوان المسلمین» مهمترین و تأثیرگذارترین سطح هویتی در پیدایش اخوانالمسلمین میباشد که در آن طی پنج گفتار به بررسی تفکر اسلامگرایی، اندیشههای صوفیانه، سنتگرایی، بنیادگرایی اسلامی و تأثیر اندیشه احیای خلافت و حکومت اسلامی در پیدایش جنبش پرداختهایم. فصل سوم با عنوان «هویت ملی، مسائل، معضلها و بحرانهای درون جامعهی مصر» در پنج گفتار مورد بررسی قرار گرفته است؛ گفتار نخست: ویژگیهای جغرافیایی مصر؛ گفتار دوم: ویژگیهای تاریخی مصر؛ گفتار سوم: وضع طبقاتی جامعه؛ گفتار چهارم: جوّ فرهنگی قاهره؛ و گفتار پنجم: اسماعیلیه، گاهوارهی إخوانالملسمین.
بخش سوم نیز با عنوان «علل و عوامل گسترش جنبش اخوانالمسلمین، نظام سازمانی» در دو فصل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. فصل نخست با عنوان «ساختار تشکیلاتی إخوان المسلمین» مهمترین عامل گسترش اخوانالمسلمین را، هم به لحاظ توصیفی و هم تحلیلی طی پنج گفتار مورد توجه و بررسی قرار داده است؛ گفتار نخست: جایگاه رهبری؛ گفتار دوم: شعبههای جمعیت إخوان المسلمین و ساختار داخلی آنها؛ گفتار سوم: نهادهای آموزشی و تربیتی؛ گفتار چهارم: گروههای نظامی، «گردانها و سازمان ویژه»؛ گفتار پنجم: نهادهای تبلیغاتی. اما در فصل دوم با عنوان «جایگاه طبقاتی و حزبی اخوانالمسلمین» به بررسی نفوذ اخوانالمسلمین در میان طبقات جامعه و جایگاه حزبی و تشکیلاتی اخوانالمسلمین طی سه گفتار پرداخته شده است: ۱- بررسی جایگاه طبقاتی إخوانالمسلمین؛ ۲- جنبشها، انجمنها، احزاب و جریانهای فکری رقیب؛ ۳- نظام تک-حزبی یا شورایی. و بالأخره در گفتار چهارم به مهمترین واقعه پایانبخش دوران تکوین اخوانالمسلمین، یعنی کودتای ژوئیه ۱۹۵۲م. اشاره شده است. بخش چهارم یا پایانی این پژوهش نیز به «نتیجهگیری» اختصاص داده شده است که به ارائه نمایی کلی از فرآیند تحقیق و توضیح نتایج حاصله از این پژوهش پرداخته است.
پیوست ها
مطالب مرتبط
بررسی سیر رشد و ساختار تشکیلاتی جنبش اخوانالمسلمین
غرب و اخوانالمسلمین: معرفی اخوانالمسلمین بهعنوان جمعیتی بنیادگرا از سوی غربیها
بازتاب
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی