بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ العربیة

انقلاب اسلامی ایران، جنبشی احساسی یا آگاهانه

امروزه در بین مردم عموماً چنین تصوّری شایع شده است که انقلاب اسلامی ایران حرکتی انگیزشی و احساسی متأثر از تعصّبات دینی بود که به تحریک علما و روحانیّت علیه نظام شاهنشاهی در ایران شکل گرفت و به شکلی ناگهانی به ثمر رسید. ولی واقعیّت تاریخی چهره‌‌ی دیگری را پیش روی ما به نمایش می‌‌گذارد.
ایرانیان مسلمان اعم از علما، روشنفکران، بازاریان و غیره راه‌‌های گوناگونی را در تجربه‌‌ی تاریخی خود به کار بستند تا نظام شاهنشاهی را مقیّد به اجرای قوانینی در راستای اصلاح وضع موجود نمایند. آنها در این راه در ابتدا نه به دنبال براندازی و انقلاب، که به دنبال اصلاح بودند. آنها در گام نخست راه درمان را در ایجاد مرکزی برای دفاع از حقوق مظلومان جستجو کردند و پیشنهاد تأسیس «عدالتخانه» را مطرح نمودند. امّا تنظیم قوانینی لازم بود تا مدافع حقوق مظلومان باشد. این قوانین موردنیاز بایستی تنظیم می‌‌شد؛ اما با راه یافتن جریان مشروطه-خواهی به دیگ‌‌های پلوی سفارت انگلیس مشخّص شد که نیازی به فرهیختگان داخلی برای تنظیم چنین قوانینی نیست و اروپاییان، به‌‌ویژه فرانسوی‌‌ها و بلژیکی‌‌ها، این زحمت را برای مردم ایران هم کشیده‌‌اند و تنها زحمت ترجمه‌‌ی آنها برای ایرانیان باقی‌مانده است. به‌‌هرحال، قانون اساسی مشروطه تصویب و مجلس شورای ملّی شکل گرفت. ایرانیان در این گام اساسی قصد داشتند به‌‌واسطه‌‌ی مجلس شورای ملّی با ابزار «قانون» نظام شاهنشاهی را مقیّد کنند؛ مجلسی که توسّط این نظام به تمسخر گرفته و به توپ بسته شد. امّا به‌مرور زمان این نهال مجلس رویید و تنومند شد. نمایندگان و وکلای ملّت درون مجلس کم‌‌کم متوجّه شدند که تصویب قوانینی بدون مجری فایده‌‌ی چندانی ندارد. پس بایستی نخست‌‌وزیر هم از سوی مجلس به شاه معرّفی شود و قدرت واقعی برخوردار از نیروهای کشوری و لشکری در کشور نخست‌‌وزیر باشد. لذا نمایندگان ملّت تصمیم گرفتند تا به‌‌واسطه‌‌ی مقام نخست‌‌وزیری با ابزار «اجرا» نظام شاهنشاهی را مقیّد سازند. آنها با ایجاد جبهه‌‌ای متشکّل از نیروهای ملّی و مذهبی بر شاه فشار آوردند و پست نخست‌‌وزیری را هم در اختیار گرفتند. امّا شاه که احساس می‌‌کرد دارد به عروسکی خیمه‌‌شب‌‌بازی تبدیل می‌‌شود، تحمّل نکرد و از راه کودتا دوباره سیطره‌‌ی خود را بر کشور برقرار نمود. مردم متوجّه شدند که نه «قانون» و نه «دولت» هیچ‌‌کدام برای اعاده‌‌ی حقوق ملّت کفایت نمی‌‌کند و باید «حکومت» را در اختیار بگیرند. پس همگی یک‌‌صدا به رهبری مرجعیّت شیعه این بار جلوی نظام شاهنشاهی ایستادند و سرنگونی نظام شاهنشاهی را خواستار شدند. جوش‌وخروش ملّت ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش. به تحوّلی عمیق در نظام سیاسی این کشور انجامید و نظام موروثی سلطنتی پهلوی جای خود را به نظام جمهوری اسلامی ایران داد.

 

مطالب مرتبط

 نقد و بررسی کتاب انقلاب تکاملی اسلام

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.