انقلاب علمی: ۱- زبان علم
مسلما صرفا با رخ دادن انقلابی سیاسی نمی توان به ظهور تمدنی نوین امیدوار بود؛ بلکه در این راه، به باور بنده وقوع دو انقلاب فرهنگی و علمی هم تا حد زیادی در ظهور چنین تمدنی تعیین کننده خواهد بود. اما چگونه می توان زمینه را برای وقوع انقلاب علمی در جوامع علمی فراهم نمود؟ در درجه ی نخست، باید بدانیم که ما در جوامع خودمان به دنبال خلق چگونه تمدنی هستیم؟ به عنوان مثال، ما در ایران به دنبال خلق تمدن ایرانی هستیم و یا اسلامی؟ اگر هم به فرض پاسخ هر دو است، رابطه ی این دو با یکدیگر چگونه خواهد بود؟ اگر به فرض تعارض پیش آمد، معیار و مبنا کدام است؟
تصور بنده این است که با ظهور انقلاب اسلامی ایران و برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران شور و شوقی در این سرزمین برای ایجاد انقلاب های بعدی در راستایی ظهور تمدن نوین اسلامی به وجود آمد. اگر این نظام سیاسی جدید در ایران به دنبال تمدّن نوین اسلامی است، پس باید زمینه را برای ظهور چنین تمدّنی فراهم کند. مسلّماً ظهور انقلاب علمی در این مسیر بسیار راهگشا خواهد بود. امّا پیش از ظهور انقلاب علمی وقوع نهضت هایی ضروری به نظر می رسد؛ ازجمله نهضت زبانی برای ظهور زبان علم. ما باید بدانیم که هر تمدّنی به زبان علم نیاز دارد و این زبان علم برای تمدّن غربی امروزه زبان انگلیسی است. نفوذ سیطره و هژمونی زبان انگلیسی بر جوامع علمی غربی امروزه موجب شده است که اندیشمندان خارج از این تمدّن هم به آن گرایش یابند؛ چون زبان علم ندارند. امروزه شما به راحتی می توانید در بسیاری از دانشگاه های اروپا و یا حتی برخی کشور های شرق آسیا با تسلّط به زبان انگلیسی تحصیل کنید و به بالاترین جایگاه های علمی دست یابید. به عنوان مثال، یک فرد آلمانیزبان شیفتهی زبان مادری امروزه زبان انگلیسی را هم می آموزد و آن را به عنوان زبان علم می پذیرد.
زبان علم برای خلق تمدّن نوین اسلامی در درجهی نخست چه زبانی خواهد بود؟ دانشگاه ها و مراکز علمی ما باستی در درجهی نخست با چه زبانی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؟ تدریس در دانشگاه های ما بایستی در درجهی نخست با محوریّت چه زبانی صورت گیرد؟ اگر ما به دنبال تمدّن اسلامی هستیم، مسلّماً این زبان، « زبان عربی» خواهد بود. در عصر پهلوی اول در ایران نظام آموزشی جدیدی بر مبنای اندیشه های ملی گرایانه پایهریزی شد و فرهنگستان زبان فارسی هم برای برانگیختن احساسات ملی گرایانه و زدودن واژه های بیگانه از زبان فارسی فعّال شد. این زبان معیار در دانشگاه ها و مدارس هم رسمیّت یافت و تولیدات علمی به این زبان افزایش یافت. امّا می توان به زبان بومی افتخار کرد و زبان علمی هم داشت؟ پاسخ بنده کاملاً مثبت است و بلکه معتقدم افراد برخوردار از زبان بومی میراث گرانسنگ تری در اختیار دارند و می توانند خدمات بیشتری با معیار زبان علم به جوامع علمی در دنیا عرضه کنند. بلکه حتی با شناخت زبان های دیگر بیشتر و بهتر می توان زبان بومی را از واژه های بیگانه زدود. اما متأسفانه امروزه ما میراث دار همان نظام آموزشی ملی گرای رضاخانی هستیم که در کنار نظام آموزشی کهن مدرسی در ایران پا گرفته و همچنان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. ما امروزه دچار دوگانگی فرهنگی هستیم و نیازمند یک نظام آموزشی هستیم و نه دو نظام آموزشی حوزوی و دانشگاهی. نظام دانشگاهی واحدی با محوریّت زبان عربی به عنوان زبان علم که زبان فارسی و زبان ترکی در آن جایگاه های دوّم و سوم را خواهند داشت.