معرفی آثاری در زمینهی تاریخنگاری عثمانی
۱- وودهِد، ک.؛ «تاریخ نگاری عثمانی و ترکیه»، ذیل «تاریخ/تاریخنگاری) ترجمه و تلخیص در دانشنامهی جهان اسلام، جلد۶ (ت-تربتجام)، [صص۱۷۴-۱۸۰]، چاپ اول، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۸۰ش.
بررسی سیر تحول تاریخ نگاری در چهار مرحله:
الف) از آغاز (حدود ۸۰۰) تا حدود ۹۰۵ق.:
اشاره به داستان احمدی شاعر به عنوان قدیم ترین گزارش موجود درباره ی خاستگاه عثمانی ها در اسکندرنامه (سروده: ۷۹۳-۸۰۲ق.).
بیان سه نوع اصلی تاریخ نگاری از اواخر سلطنت مراد دوم: ۱- سالنامه های ساده؛ ۲- گاه شماری های توصیفی تر؛ ۳- تاریخ های عالمانه تر سرشار از صناعات لفظی. تقویم ها، مناقب نامه ها و غزانامهها مقدمهای جهت ظهور این سه نوع تاریخ نگاری بودند.
قدیمترین تقویمنامه مربوط به سال ۸۲۴ق. است و مناقب یخشی فقیه جزء اولین مناقبنامهها است که اکنون مفقود است. اما غزانامهها در ابتدا حالت شفاهی داشتند و از زمان محمد فاتح به بعد حالت مکتوب یافتند، که بهعنوان یکی از اولین نمونهها در این زمینه میتوان به غزوات سلطان مراد بن محمدخان اشاره نمود. نفوذ زبان فارسی در بین عثمانیها را در توجه آنها به آثاری همچون شاهنامه، تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف میتوان ملاحظه کرد که کمکم زمینهساز رواج سبک «انشاء عثمانی» به نمایندگی طورسون بیگ شدند.
ب) مرحلهی دودمانی/حکومتی تا حدود ۱۱۱۲ق.:
نگارش تواریخ عمومی، مانند: کنهالأخبار مصطفی عالی و صحائفالأخبار منجمباشی. رواج تواریخ سلسله-ای، مانند: تاجالتواریخ خواجه سعدالدین. توجه به نگارش غزانامهها، مانند: بیان منازل سفر عراقین مطرقچی نصوح و سلیماننامه عارف. ایجاد منصب «شاهنامهجی» در زمان سلیمان و نگارش آثاری مانند شاهنشاهنامه لقمان به نظم فارسی.
جایگزینی رویکرد «حکومتی» به جای نگرش «دودمانی» و توجه به مقامات نظامی و قضایی به جای پادشاه در اواخر قرن دهم هجری: نگارش نصیحتنامهها، مانند نصیحتنامههای مصطفی عالی و تعلیقی-زاده. نگارش نصرت نامه فندقلیلی محمد آغا سلاحدار. اما عمدهی تاریخنگاری سدهی یازدهم توسط طبقهی متوسط کاتبان صورت گرفت: سِلانیکی، مصطفی عالی، پچوی وغیره. اولین نمونهی سورنامهها نیز از همین دوران برجای مانده است: سورنامه همایون (دربارهی ولیعهد، سلطان محمد سوم). آثار جغرافیایی و دریایی برجستهای نیز در این دوران پدید آمدند: بحریه پیری رئیس و سیاحتنامه اولیا چلبی.
توجه به تواریخ غیرعثمانی، مانند: تاریخ هند غربی، تاریخ فرانسه و تاریخ جهان حسین هزارفن. رواج نگارش کتب تذکره و مرجع، مانند: تذکره شعرا سهی، شقایق نعمانیه طاشکوپریزاده، مناقب هنروران مصطفی عالی، کشفالظنون حاجی خلیفه و منشآتالسلاطین فریدون بیگ. از اواخر قرن یازدهم هجری توجه به تواریخ محلی افزایش یافت، مانند: انیس المسامرین حبری و گلشن خلفاء نظمیزاده.
ج) اواخر امپراتوری (در سیطرهی وقعهنویس):
۱- تاریخنگاران رسمی، مانند نعیما (نخستین وقعهنویس) و عبدالرحمان شرف (واپسین وقعهنویس و مروج علم تاریخ). منصب وقعهنویسی در ۱۳۰۱ق./۱۹۲۲م. از بین رفت. اما مهمترین تاریخ سدهی سیزدهم را تاریخ احمد جودت پاشا میتوان دانست.
۲- تاریخنگاران غیررسمی: الف) پیش از عهد تنظیمات: عدم گرایش به تاریخ معاصر. نگارش تواریخ عمومی (شمعدانیزاده و فرائضیزاده)، غزانامه (عمر نوویلی) و سورنامه (وهبی)، و همچنین ادامه یافتن تذکره نویسی، مانند: حدیقهالوزراء عثمانزاده احمد تائب، سفینهالرؤساء احمد رسمی، سفینه مولویه مصطفی ثاقب، آیینه ظرفا یا عثمانلی تاریخ و مورخلری جمالالدین محمد قارصلیزاده و عثمانلی مؤلفلری محمد طاهر بروسهلی. ب) تاریخنگاری تنظیمات: ترجمه و اقتباس از متون اروپایی، مانند: تاریخ عمومی احمد حلمی، تاریخ کشورهای اروپایی احمد مدحت. توجه به سکهها، مهرها و آثار باستانی، مانند: نتائجالوقوعات مصطفی نوری پاشا. توجه به میراث تاریخی و زبانی ترکها که بهعنوان یکی از اولین نمونهها میتوان به ترکتاریخی ترجمهی نجیب عاصم اشاره نمود.
د) تاریخنگاری معاصر (از حدود ۱۹۰۹م.)، که مورد بررسی ما نیست.
ذکر چند نکته:
• در این مدخل سیر تحولتاریخنگاری به لحاظ زمانی در ۴ مرحله مورد توجه قرار گرفته است، که بهطور تقریبی مرحلهی اول حدود یک قرن و مراحل دوم و سوم هرکدام حدود دو قرن را شامل میشوند.
• با وجود اشارهی نویسنده به تقویمها و مناقبنامهها تقریباً هیچگونه توضیحی دربارهی اینگونه آثار اشاره نشده است.
• تاریخنگاری عثمانی در زبانهای دیگر مغفول مانده است و حداقل به مدخل دیگری در این زمینه ارجاع داده نشده است.
۲- حلاق، حسان؛ مناهج الفکر و البحث التاریخی و العلوم المساعده و تحقیق المخطوطات (مع دارسه للأرشیف العثمانی و اللبنانی و العربی و الدولی)؛ الطبعهالرابعه، بیروت: دارالنهضهالعربیه، ۱۴۲۵ق./۲۰۰۴م.
نویسنده در فصل ششم کتاب خود بایگانی عثمانی را مورد توجه قرار داده و به چگونگی بهوجود آمدن بایگانیهای عثمانی پرداخته است (ص۲۱۶). وی پس از بیان شروط استفاده از چنین بایگانی عظیمی (ص۲۱۹)، اسناد برجای مانده از این دوران را در ۸ بخش مورد توجه قرار داده است و مراکز موجود در این زمینه را در این ۸ بخش معرفی کرده است (ص۲۲۴): ۱- بایگانی نخستوزیران در استانبول؛ ۲- بایگانی مدیریت عامهی اوقاف در آنکارا؛ ۳- طوپقاپیسرای در استانبول (۷۶صندوق)؛ ۴- اسناد مربوط به مصر؛ ۵- اسناد لیبی؛ ۶- اسناد تونس؛ ۷- اسناد الجزایر؛ ۸- اسناد مغرب. نویسنده در پایان این فصل نیز به معرفی اسناد برجای مانده از عهد عثمانی در دیر سنت کاترین شبهجزیره سینا پرداخته است (ص۲۶۰).
با توجه به احاطهی نویسنده به بایگانیهای لبنان یک فصل به بیان این بایگانیها اختصاص یافته است، که بخش سوم آن به بیان آرشیو عثمانی در این کشور مربوط میشود.
۳- سواژه، ژان؛ مدخل تاریخ شرق اسلامی؛ چاپ اول، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
۱- آغاز امپراتوری عثمانی: اشاره به آثار انوری، ابنبطوطه و العمری؛
۲- منابع تاریخ عثمانی (اسناد تاریخی، آثار مکتوب و منابع خارجی)، مفصلترین بخش این فصل، همین بخش است: وجود چیزی بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ صورت ممیزی اراضی، ۶۰۰ بسته وقفنامه، نیم میلیون سند (شامل اسناد مالی، فقهی و دینی، اسناد مربوط به دریانوردی و کشاورزی)؛ وجود اسناد ترکی فراوان در ممالک خارجی: مارسی، قاهره، تونس، سوئد، آلبانی، یوگسلاوی، بلغارستان و مجارستان.
معرفی تاریخهای ترکی، مانند: تواریخ آل عثمانی عاشق پاشازاده، هشت بهشت بدلیسی، تاریخ آل عثمان کمال پاشازاده و تحفهالکبار حاجی خلیفه؛ و برخی آثار جغرافیایی، مانند: بحریه پیری رئیس. توجه به گزارشهای مسافران اروپایی، مانند: وصف مصر (۲۳جلد)؛ توجه به مسکوکات: لینپول و خلیل ادهم؛
۳- آثار کلی و تاریخ سیاسی: معرفی آثار نویسندگانی، مانند: هامرپورگشتال، یورگا و گیبون؛
۴- نهادها: توجه به قوای بحریه؛ ینیچریها؛ تأثیر برتر اسلام نسبت به بیزانس؛ مسائل مالی؛ مسکوکات؛
۵- سیاست خارجی: این بخش بسیار ضعیف نگارش شده و علت آن به زعم نویسنده، عدم توجه درخور مورخان به این موضوع است.
۶- وضع اقتصادی و اجتماعی: اهمیت وصایا؛ کشاورزی؛ تیمار (واگذاری زمین به سربازان)؛ معادن؛ تجارت داخلی و توزیع خواربار در شهرها؛ نظام مالی؛ سازماندهی نیروی انسانی (اخی)؛ تجارت خارجی؛ جمعیتشناسی؛
۷- ایالتها: الف) ایالتهای عرب: اشاره به ضعف فراوان موجود در این زمینه؛ شامل مصر؛ هلال خصیب؛ بینالنهرین؛ سوریه و فلسطین؛ عربستان؛ ب) ایالتهای اروپایی: بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند؛ شامل آلبانی؛ یوگسلاوی؛ بلغارستان؛ یونان؛ مجارستان؛ اسلواکی؛ قبرس؛ کریمه؛
۸- حیات دینی، ادب و هنر: بکتاشیه؛ خلوتیه؛ مسیحیان، یهودیان و ارامنهی امپراتوری عثمانی؛ معرفی آثاری در زمینهی ادبیات، شعر، درس و مدرسه، علم و هنر، تمدن، معماری، مینیاتور، پارچهبافی، سفالسازی و تزیینات دیواری.
ذکر چند نکته:
• این کتاب صرفاً تاریخنگاری نیست؛ بلکه به انواع منابع مربوط به این دوره توجه شده است؛
• این کتاب با وجود ویرایش مجدد توسط کلود کاهن قدیمی شده است و تنها تا دهه-ی پنجم قرن بیستم را شامل میشود؛ لذا فاقد نام تحقیقات فراوان معاصر میباشد؛ ولی با وجود این در ذکر نام منابع و وسعت دید همچنان کتاب ارزشمند است؛
• با وجود تلاش نویسنده در ذکر دقیق نام اشخاص و یا کتابها اشتباههای فراوانی در این زمینه مشاهده می-شود، مانند: اینالچیک به جای اینالجق؛ ینیسری بهجای ینیچری؛ سفرنامه بهجای سیاحتنامه اولیا چلبی؛ طاش کبریزاده بهجای طاش کوپریزاده؛ کارالی بهجای قرألی.
۴- Ortayli, Ilber; Ottoman Studies; Istanbul: Istanbul Bilgi University Press, 2004.
بخش دوم این کتاب در باب تاریخنگاری است، که طی دو فصل ششم و هفتم به این موضوع پرداخته شده است: ۱- گرایشهای اصلی در تاریخنگاری ترکیهی عثمانی؛ ۲- بایگانیهای روسیه و ترکیهی عثمانی؛ که به-ویژه فصل اول این بخش فوقالعاده جذاب و خواندنی است.
گرایشهای اصلی در تاریخنگاری ترکیهی عثمانی: نویسنده در این فصل به بررسی وقایعنگاریهای برجای مانده از این دوران طی قرنهای چهاردهم تا نوزدهم میلادی پرداخته است. به گفتهی نویسنده تقریباً همهی وقایعنگاریهایی که به توصیف قرن چهاردهم پرداختهاند، در نیمهی دوم قرن پانزدهم نوشته شدهاند. وی در ابتدا به منابع شعری توجه کرده و سپس رویکرد مورخان اولیهی عثمانی در عدم توجه به امپراتوریهای همسایه را مورد تأمل قرار داده است. وی برای تفکر تاریخنگاری احمد جودت پاشا اهمیتی اساسی قائل شده و او را در ادامه روند تاریخنگاری سرزمینهای دیگر مورد بررسی قرار داده است. وی در توصیف مورخان قرن هفدهم، از ابراهیم پشوی نام برده و او را متأثر از تاریخنگار مجار، استانیفوس، دانسته است. به اعتقاد وی، وقایعنگاران عثمانی متأثر از مورخان سنتی جهان اسلام، تاریخ عمومی بشر را با آدم و نوح آغاز کرده و ترکان را از نژاد یافث دانستهاند. عثمانیها در نگارش نصیحتنامهها نیز متأثر از ایرانیها بودهاند که از باب مثال می-توان به نعیما و سلانیکی اشاره نمود. تاریخنگاران عثانی در قرن هجدهم تمرکز خود را بر امر خلافت نهاددند. افزایش قدرت روسیه و ضعف عثمانی در برابر آنها، کمکم این امپراتوری را با بحران مشروعیت سیاسی مواجه کرد. لذا برخی مورخان با تمرکز بر مسألهی خلافت سعی کردند تا از آن بهعنوان ابزاری سیاسی بهره گیرند، و در کتاب «وصف اندرونی» برای نخستین بار ادعای انتقال خلافت از ممالیک به عثمانی در عهد سلطان سلیم اول به سال ۱۵۱۷م. مطرح شد. طی قرن نوزدهم نیز نگرش به غرب و قدرتهای اوپایی کمکم تغییر کرد، و بهعنوان مثال بهجای استفاده از صفت دیوانه برای پطر از او با عنوان پطر کبیر نام بردند و توجه خود را به قانونگذاری و مجلس شوری و توجیه شرعی و قانونی آن جلب نمودند.
۵- احمد، لیلی عبداللطیف؛ دراسات فی تاریخ و مورخی مصر و الشام، ابان العصر العثمانی؛ مصر: مکتبهالخانجی، ۱۹۸۰م.
نویسندهی این اثر که مدرس تاریخ معاصر در دانشکدهی مطالعات انسانی دانشگاه الأزهر بوده است، در این اثر خود به بررسی شماری از منابع و و آثار تاریخی، و همچنین زندگی و آثار شماری از مورخان اهل سرزمینهای شام و مصر در دوران امپراتوری عثمانی پرداخته است. وی ضمن نگارشی مدخلی جهت ورود به بحث، به ذکر نام شماری از مورخان مصر و شام به تفکیک این دو سرزمین پرداخته است، که ازجملهی این افراد میتوان از ابنایاس، ابنزنبل، ابنابیالسرور البکری، الاسحاقی (قرن۱۷)، الشاذلی، الصوالحی، ابنالوکیل (یوسف الملوانی)، احمد الدمرداش، مصطفی ابراهیم عزبان، احمد شلبی بن عبدالغنی و الجبرتی (قرن۱۸) در مصر، و ابنالحمصی، ابنطولون، المحبی، المرادی و احمد البدیری الحلاق در شام نام برد.
وی در فصل بعد به معرفی «دیوان روزنامه» و «دیوان دفتری»، و بخشهای مختلف این دیوانها پرداخته، و اطلاعات سودمندی را در این زمینه به دست داده است. وی طی دو فصل بعدی به معرفی اصناف و مشاغل رایج در مصر طی دوران عثمانی و سپس بنادر مصر در این عهد پرداخته است. از بین مورخان نامدار این عصر نیز حیات و آثار «محمد بن ابیالسرور البکری»، «احمد الدمرداش کتخدا عزبان»، «ابن-الحمصی»، و «احمد البدیری و عبدالرحمن الجبرتی» طی چهار فصل متمادی بعدی مورد بررسی قرار گرفته است.
۶- رؤوف، عماد عبدالسلام؛ التاریخ و المورخون العراقیون فی العهد العثمانی؛ الطبعهالثانیه [الطبعهالأولی من الطبع الحدیث]، [بغداد]: شرکه دارالوراق للنشر المحدوده، ۲۰۰۹م.
در این کتاب نویسنده به پژوهش دربارهی تطور تاریخنگاری در عراق طی دوران عثمانی پرداخته است. او دوران مذکور را طی سه بازهی زمانی مشخص مورد توجه قرار داده است: ۱- دورهی اول: نیمهی قرن ۱۶ تا نیمهی قرن ۱۸؛ ۲- دورهی دوم: نیمهی قرن۱۸ تا نیمهی قرن۱۹؛ ۳- دورهی پایانی: نیمهی قرن۱۹ تا اوایل قرن۲۰٫
نویسنده در این اثر سعی در شناسایی مخطوطات، آثار مفقوده و آثار چاپی اهل تاریخ، تراجم و سیر عراق طی یک دورهی چهارصد ساله داشته، و طی دورهی مذکور موفق به شناسایی ۳۸۳ مورخ با آثاری در تاریخ، تراجم و سیر شده است که از این تعداد، ۶۷ نفر آنها ناشناس هستند. وی در این زمینه چیزی حدود ۹۲۷ کتاب عربی، ۴۵ کتاب ترکی، ۲۴ کتاب سریانی، ۴ کتاب فارسی و شماری آثار به زبانهای اروپایی را شناسایی کرده است.
وی در مقدمهی اثر خود از شماری آثار نویسندگان عرب در زمینهی تاریخنگاری عرب طی دوران عثمانی نام برده، و در پایان به دو رسالهی دکتری عبدالعزیز سلیمان نوار (مصر) و کمپ پرسی (اکسفورد) در موضوع مورد بحث اشاره کرده است (مقدمه [پاورقی]، ص۱۳): التاریخ و المورخون فی مصر فی القرن التاسع عشر جمالالدین الشیال؛ مدرسه التاریخ المصری فی العصر العثمانی محمد انیس؛ المورخون الدمشقیون و آثارهم المخطوطه صلاحالدین المنجد؛ دلیل المؤزخ المغرب الأقصی عبدالسلام بن عبدالقادر بن سوده؛ التاریخ و المورخون العرب فی العصر الحدیث احمد طربین؛ دراسات فی تاریخ و مورخی مصر و الشام ابان العصر العثمانی لیلی عبداللطیف احمد؛ کتابهالعرب لتاریخهم فی العصر العثمانی عماد عبدالسلام رؤوف.
البته لازم به توضیح است که وی در این اثر تنها به کاتبان آثاری در زمینهی تاریخ معاصر و یا عصر عثمانی توجه نداشته، و تلاش وی معطوف به شناسایی همهی اهل تاریخ، تراجم و سیر عراق طی دوران مذکور بوده است.
۷- عنان، محمد عبدالله؛ مورخو مصر الإسلامیه و مصادر التاریخ المصری؛ الطبعهالأولی، القاهره: مطبعه لجنه التألیف و الترجمه و النشر، ۱۳۸۸ق./۱۹۶۹م.
نویسنده در این کتاب مورخان مصری تا دوران خلافت فاطمیان را مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، به مورخان مصری از عصر مملوکی تا زمان معاصر پرداخته است، که فصول ۹، ۱۰ و ۱۱ این بخش دربارهی سه مورخ شهیر این عصر، یعنی ابنایاس، محمد بن ابیالسرور البکری و عبدالرحمن الجبرتی میباشد، که نویسنده ضمن بیان مختصری از زندگینامهی آنها، به معرفی و بررسی آثار آنها پرداخته است.
۸- بروکلمان، کارل؛ تاریخ الأدب العربی؛ الإشراف علی الترجمهالعربیه [عن الألمانیه]: محمود فهمی حجازی، الأقسام السابع (۱۲)، الثامن (۱۲-۱۳أ) و التاسع (۱۳ب-۱۴)، مصر: الهیئهالمصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۵م.
در مجلدات مذکور این اثر ارزشمند میتوان به میراث مکتوب برجای مانده از مسلمانان در عصر عثمانی پی برد، که بهویژه بخشهای مربوط به تاریخ، جغرافیا، سیاست و تألیفات دایرهالمعارفی جهت آشنایی با تاریخنگاری عثمانی در ترکیه و سرزمینهای عربی و حتی هند و ایران میتواند بسیار مفید باشد، که با وجود اهمیت به سبب اشتهار این کتاب از ذکر آنها خودداری میکنیم، مضافاً بر اینکه باقی ماندن بسیاری از این آثار به صورت نسخ خطی قضاوت دربارهی آنها را دشوار ساخته است.
۹- أقطاش، نجاتی و عصمت بینارق؛ الأرشیف العثمانی: فهرس شامل لوثائق الدوله العثمانیه المحفوظه بدار الوثائق التابعه لرئاسه الوزراء باستانبول؛ ترجمه صالح سعداوی صالح، اشراف و تقدیم: أکملالدین احسان اوغلی، استانبول: مرکز الأبحاث للتاریخ و الفنون الإسلامیه، عمان: مرکز الوثائق و المخطوطات بالجامعه الأردنیه، ۱۴۰۶ق./۱۹۸۶م.
در بخش اول این کتاب حجیم، به تشکیلات مرکزی دولت عثمانی و ویژگیهای آنها پرداخته شده است و در این زمینه دیوان همایونی، باب آصفی، باب دفتری، دفترخانه و اقلام مختلف آنها، و همچنین اقلام مالی مورد توجه قرار گرفتهاند. اما طی بخشهای بعدی نیز میتوان به اطلاعاتی در باب تصنیفات موجود در بایگانی، مجموعههای دفاتر و اسناد دست یافت (بخشهای ۲ تا ۸). اصطلاحات وارده در بایگانی عثمانی و شروط مراجعه به این اسناد را نیز میتوان در پیوستهای این کتاب ملاحظه کرد.
۱۰- Heywood, Colin; Writing Ottoman History; Britain-USA: Variorum Collected Studies Series, 2002.
نویسنده در فصل چهارم ناظری عینی از قرن هفدهم در ترکیهی عثمانی و دیدگاههای فرامنطقهای امپراتوری عثمانی را مورد توجه قرار داده، و در فصل نهم کتاب خود نیز به بررسی برخی منابع بایگانی در قرن هجدهم پرداخته است.
۱۱- Meserve, Margaret; Empires of Islam in Renaissance Historical Thought; Harvard University Press, 2008.
نویسنده در این کتاب به نگرش تاریخی اروپاییان به ترکان مسلمان عثمانی توجه کرده و از منظر اروپاییان به این عصر نگریسته است.