- دکتر عبدالله فرهی - http://abdullahfarrahi.com -

ریشه‌های شرقی تمدن غربی

ما هنوز در مراحل نخستین بازنگری تاریخ جهان هستیم، تاریخی که این کتاب هم در فراهم‌نمودن آن به شکلی علمی و آکادمیک فعّالانه مشارکت دارد. مباحث مستند ارائه شده در این کتاب از سوی هابسون انجام ملاحظاتی جدی در این زمینه را اقتضا می نماید.

جانت ابولغد
نویسندۀ کتاب پیش از سیطرۀ اروپا

 

کارِ جان هابسون، کاری کاملاً پژوهشی است که گستره‌ای به شدت وسیع را تحت پوشش قرار‌می‌دهد. این کتاب صرفاً پاسخی جدّی به تواریخ جهان اروپامحور نیست. بلکه مسلماً نقشی محوری نیز در موج جدید مطالعات، جهت نشان دادن مشارکت‌های بعدی صورت گرفته توسط بسیاری از اقوام غیر اروپایی نسبت به «تمدّن» جدید، ایفا خواهد نمود. این کار جانشینی شایسته برای کار برجستۀ پدربزرگ وی، جان اتکینسون هابسون، بانام «امپریالیسم» (استعمارطلبی) است.

مارتین برنال
نویسندۀ کتاب آتن سیاه

 

این شواهد و مدارک دالّ بر برتری و تفوّق شرق و نقش اساسی آن در پیدایش و ظهور جهان غرب در طی بیست سال جمع‌آوری شده‌اند. و اکنون دکتر هابسون با کنار هم قراردادن و سر و سامان دادن آنها در قالب متنی جذاب و به شدت چالش برانگیز به انتقاد در این زمینه پرداخته است. اظهارات برجستۀ او در این زمینه، باب مذاکره را به سبکی جدید باز خواهد نمود.

اریک جونز
نویسندۀ کتاب معجزۀ اروپایی و رشد متناوب

 

این کتاب، کتاب جامعه‌شناسی تاریخی و تطبیقی مهمی است. در این کتاب هم به شکلی قوی علیه تفکر اروپامحوری بحث شده‌است و هم شواهد و مدارک فراوان مربوط به توسعه و رشد تاریخی اروپا و آسیا به شکلی قابل ملاحظه جمع آوری شده‌اند. هابسون در این کتاب استدلال می‌نماید که بسیاری از اختراعاتی که گفته می‌شود امکان سلطه اروپا را بر جهان فراهم نموده‌اند، در واقع از آسیا (و به ویژه از چین) به اروپا منتقل شده‌اند و آسیا/چین تا همین قرن نوزدهم همانقدر توسعه یافته بوده‌است که اروپا تا آن زمان، به توسعه و پیشرفت دست یافته است.

مایکل من
نویسندۀ کتاب منابع قدرت اجتماعی

 

این اثر بدیع و منحصر به فرد جان هابسون به قدری خردمندانه نگارش شده است که می توان آن را بدیلی برای تاریخ جهان معاصر (مدرن) دانست. دکتر هابسون ضمن بازنویسی فرضیه‌های رایج و متداول دربارۀ تمدّن غربی و بررسی میزان بدهی و دِین غرب به شرق، موفق می‌شود که بر خرد عمومی پذیرفته‌شدۀ حاکم تفوّق یابد و در اقدامی بی‌نظیر جهت کشف مجدّد حقایق، به ارائۀ کاری فوق‌العاده و استثنایی بپردازد که فکر را آزار می‌دهد و به تأمل وامی‌دارد.

شاشی تارور
نویسندۀ رمان هند بزرگ و هند: از نیمه شب تا هزاره

 

پیشگفتار مترجم بر چاپ نخست این کتاب

این کتاب نوشته دکتر جان هابسون، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه شفیلد انگلیس می‌باشد و در سال ۲۰۰۴م. توسط مؤسسه انتشاراتی دانشگاه کمبریج، چاپ و منتشر شده است و ظرف مدّت دو سال، پنج بار نیز تجدید چاپ شده است. چاپ پنجم این کتاب، همراه با برخی اصلاحات از سوی مؤلف در سال ۲۰۰۶م. منتشر شده و همین متن نیز معیار ترجمه قرار گرفته است. این کتاب، به دیگر زبان‌های دنیا نیز در حال ترجمه می‌باشد و تاکنون به چهار زبان عربی، یونانی، کره‌ای و ترکی چاپ و منتشر شده است و به چهار زبان چینی، کرواتی، اسپانیایی و سوئدی نیز درحال ترجمه می‌باشد. هابسون، تاکنون شش کتاب و تعداد زیادی مقاله منتشر کرده است که این کتاب، در میان دیگر آثار منتشر شده از سوی او، برجسته‌ترین اثر وی محسوب می‌شود. وی، این کتاب را دقیقاً در راستای مهم‌ترین حوزه پژوهشی مورد علاقه خود، یعنی تحقیق در حوزه روابط بین تمدن‌ها در بافت و حوزه گسترده‌تر جهانی‌شدن، همراه با تفکّری انتقادی نسبت به اندیشه اروپامحوری حاکم بر تاریخ جهان/جامعه‌شناسی تاریخی، و روابط بین‌الملل نوشته است.
نویسنده در این کتاب، ضمن بررسی نظریّه‌های فکری حاکم بر جهان غرب، به‌ویژه نظریّه‌های مبتنی بر اندیشه‌های مارکس و وبر، سعی در شناسایی خصیصه‌ها و ویژگی‌هایی دارد که از سوی طرفداران اندیشه اروپامحوری به شرقی‌ها نسبت داده شده‌اند، و در ادامه نیز اثبات می‌نماید که دادن چنین نسبت‌هایی به شرق، امری کاملاً خلاف واقع و معارض با گزاره‌های موجود، و صرفاً ناشی از حس خودبرتربینی و تکبّر و نخوت اروپایی‌هاست، تمایلاتی که شاهد ظهور و رشد آنها از نیمه دوّم قرن هجدهم در اروپا می‌باشیم.
امّا هابسون با توجه به گستردگی دایره مورد بحث (چه از نظر زمانی و چه از بعد مکانی) سعی کرده است که شرق را به چند حوزه مشخص تقسیم‌بندی نماید، و سپس به‌طور جداگانه، سهم هرکدام از این حوزه‌ها را در رشد و توسعه جهانی و در نتیجه، ظهور و رشد تمدن غربی بررسی کند؛ که مهم‌ترین آنها عبارتند از: خاورمیانه اسلامی، شمال آفریقا، هند، ژاپن، جنوب شرق آسیا، و البته چین. او ضمن ردّ نظریه‌های معروفی از قبیل نظریه استبداد شرقی و نظریه پیترپن شرق و برداشت‌های غلط صورت گرفته از سوی متفکّران علوم اجتماعی نسبت به برخی نظریه‌های ارائه شده در دیگر حوزه‌ها، همچون نظریه تکامل انواع داروین، اثبات می‌نماید که این مناطق به سبب توسعه و پیشرفت فراوان در حوزه‌های مختلف فکری، سیاسی و اقتصادی و دست زدن به اختراعات و ابتکارات فراوان در طی قرون متمادی و در خلال جهانی‌شدن شرقی، از بالاترین سطح قدرت گسترده و فشرده در جهان برخوردار بوده‌اند. او استدلال می‌نماید که در طی سال‌های ۵۰۰ تا۱۰۰۰م. این قدرت در اختیار خاورمیانه قرار داشته است و از قرن یازدهم، چین به لحاظ برخورداری از قدرت فشرده و از قرن پانزدهم، قدرت گسترده، کم‌کم جایگزین آن گردید.
او حتّی با توجه به گزاره‌ها و قرائن تاریخی فراوان موجود، بر این اعتقاد است که بدون انتشار مجموعه دارایی‌ها و دستاوردهای شرقی در غرب چه بسا انقلاب‌های کشاورزی، صنعتی، نظامی و بالأخره انقلاب علمی و رنسانس هیچ‌کدام در غرب به وقوع نمی‌پیوست؛ که از جمله این افکار، عقاید، رسوم، نهادها و فناوری‌های شرقی منتقل‌شده به غرب می‌توان به آزادی در تفکر و اندیشه مبتنی بر عقلانیت، روش انجام تحقیق علمی، اندیشه اقتصاد آزاد و عدم دخالت دولت در امور اقتصادی برای رسیدن به حداکثر بهره‌وری، رشد نظام بانکداری و دست‌زدن به ابتکاراتی در این زمینه (از جمله، سرمایه‌گذاری، پرداخت وام همراه با بهره، استفاده از چک و سفته، ایجاد نظام جهانی مبادله ارز، صرّافی، روش‌های دقیق حسابرسی، قوانین عقد قرارداد و قراردادهای تجاری میان تاجر- سرمایه‌گذار)، پرداختن به تجارت در فواصل دوردست و ایجاد شاهراه‌های بزرگ تجاری در جهان، توسعه و گسترش وسایل حمل و نقل (ازجمله، استفاده از اسب و شتر جهت راهیابی به مناطق صعب‌العبور و خشک)، استفاده از راه‌های دریایی (از جمله، راه دریایی خلیج فارس تا هند و چین، و از سوی دیگر تا دریای سرخ و سواحل آفریقا و رسیدن این تجار به دماغه امیدنیک، قرن‌ها پیش از واسکو داگاما)، وضع قوانین دریایی و رشد فنون و فنّاوری‌های لازم جهت دریانوردی (ازجمله، اختراع و یا بهبود و اصلاح اسطرلاب، قطب‌نما، بادبان سه‌گوش (برای حرکت در خلاف جهت باد)، تهیه نقشه‌های دریایی و جغرافیایی، ساخت سکّان در عقب کشتی، طرّاحی بدنه‌های چهارگوش و اتاقک ضدّ آب برای کشتی‌ها و استفاده از سیستم‌های چنددکله‌ای)، که در مجموع، زمینه‌ساز آغاز عصر به اصطلاح، اکتشافات اروپایی شدند، پیشرفت در علم ریاضیات (از جمله، کشف عدد پیπ) پی بردن به روش حساب ده‌دهی و شصتگانی یا ستّینی (محاسبه بر مبنای عدد شصت)، کشف عدد صفر، و انجام محاسبات مثلثاتی)، رشد علم ستاره‌شناسی، پی بردن به کروی بودن زمین و محاسبه سطح آن و انجام محاسبات دقیق نجومی [و اظهار تردید نسبت به مرکزیت زمین در کیهان]، سال‌ها پیش از کوپرنیک، تحوّل در حوزه کشاورزی (از جمله، ساخت ماشین بذرکار، کج‌بیل بسته به اسب، ماشین غربال چرخان، خیش خاک‌برگردان آهنی دارای تیغه‌های منحنی، ساخت نعل و زین و یراق دارای زهبند برای اسب‌ها، اختراع آسیاب‌های بادی و آبی، ایجاد آبراهه‌ها و آب‌بندهای فراوان، روش کشت تناوبی محصول و استفاده از کود برای افزایش بازدهی محصولات)، تحوّل در حوزه صنعت (از جمله، تولید آهن و فولاد در حجم انبوه، ساخت کوره‌های بلند، کشت صنعتی پنبه، اختراع ماشین ریسندگی و رشد فنون و فنّاوری‌های لازم جهت دستیابی به سطح تولید صنعتی در زمینه صنعت نسّاجی، و ارائه طرح‌های مقدماتی ساخت موتور بخار)، تولید کاغذ و اختراع دستگاه چاپ، ساعت‌سازی، توسعه‌ها و پیشرفت‌های نظامی (از جمله، اختراع باروت و تفنگ، ساخت توپ‌های جنگی، نارنجک‌های دست‌ساز، استفاده از مواد محترقه همچون نفت در جنگ‌ها، ساخت رکاب برای اسب‌ها، ایجاد گروه سواره‌نظام و استفاده از روش شبیخون زدن به دشمن) اشاره نمود. اما اروپایی‌ها در داد و ستد خود با شرق، همواره با کسری مواجه می‌شدند. و به همین جهت به دنبال جذب چنین دستاوردهایی، به تصرف منابع و دارایی‌های ممالک دیگر، به ویژه آفریقا و آمریکا پرداختند. آنها، به‌ویژه بریتانیایی‌ها، از طریق تجارت برده و تحمیل تجارت آزاد به دیگر ممالک، و به استثمار کشاندن نیروهای کارگری، مخصوصاً بردگان سیاه‌پوست آفریقایی و بومیان آمریکایی، و غارت و چپاول منابع طلا و نقره آنها و استفاده از زمین‌های دیگر ممالک جهت تأمین نیازهای خود، همچون پنبه، توانستند کسری تجاری همیشگی خود را با شرق جبران نمایند و با استعمار آنها و به راه انداختن جنگ‌هایی همچون جنگ تریاک در چین، از قدرت‌های برتر شرقی پیشی بگیرند. آنها همچنین توانستند با طرح «خود» (اروپایی و سپس غربی) در برابر «دیگر» (اسلامی و بعدها، شرقی) به هویّت خود شکل بخشند، هویّتی که در وهله نخست، به شکل‌گیری «قلمرو مسیحیت» و تقویت نظام فئودالی در اروپا، و سپس شکل‌گیری «غرب پیشرفته» با انسان‌هایی برتر و متمدّن، در برابر «شرق عقب‌مانده» با مردمانی پست و فرومایه، وحشی و غیرمتمدّن، منجر شد. آنها و به‌ویژه بریتانیایی‌ها، در ادامه، به دنبال ظهور نژادپرستی پنهان و بعد آشکار، و خلق نژادپرستانه جهانی طبقه‌بندی شده در سه رده جهان اوّل (متمدّن سفیدپوست)، جهان دوّم (بربر زردپوست) و جهان سوّم (وحشی سیاه‌پوست)، به توجیه اهداف امپریالیستی و تجاوزکارانه خود و دفاع از آنها، به‌عنوان وظیفه‌ای اخلاقی پرداختند (مسئولیت مرد سفیدپوست)؛ و در ضمن به‌کارگیری سیاست «تحدید نفوذ» برای جلوگیری از رشد نظام‌های اقتصادی شرقی، سعی کردند از طریق نابودی قومیّت‌های شرقی، و یا نسل‌کشی و تبعیض نژادی (آپارتاید اجتماعی)، فرهنگ غربی خود را به ممالک دیگر تحمیل نمایند.
در مجموع، باید گفت که هابسون در این کتاب با نگاهی وسیع به تاریخ جهان، سعی در اثبات این مطلب دارد که برخلاف روایت‌های حاکم در مورد چگونگی پیدایش و ظهور جهان غرب، شرقی‌ها در فاصله سال‌های ۵۰۰-۱۸۰۰م. در طی دو فرایند کلی، زمینه‌های لازم برای پیدایش و ظهور «غرب‌شرقی» را فراهم نمودند. اول اینکه، شرقی‌ها به دنبال انتقال دستاوردها و ابتکارات مختلف خود در حوزه‌های گوناگون (از افکار و عقاید آنها گرفته تا فنّاوری‌ها، رسوم و نهادها) که در خلال جهانی‌شدن شرقی و از رهگذر اقتصاد جهانی تحت رهبری آفروآسیایی‌ها (آفریقایی‌ها و آسیایی‌ها) به اروپا منتقل شده بودند، موجب ایجاد تحولاتی عمده در اروپا شدند و از جمله، امکان صنعتی‌شدن کشورهای اروپایی و به‌ویژه، بریتانیا را فراهم نمودند. و دوم اینکه، اروپایی‌ها به دنبال شکل‌گیری ساختار هویتی نژادپرستانه خود، پس از ۱۴۵۳م. و منجر شدن این جریان به امپریالیسم، به تصرف منابع و دارایی‌های شرقی (زمین‌ها، نیروهای کارگری و بازارها) پرداختند و از همین طریق، توانستند کسری تجاری همیشگی خود را با شرق جبران کنند. و بدین ترتیب، شرقی‌ها توانستند زمینه رابرای شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری نوین، و همچنین پیدایش و ظهور جهان غرب فراهم نمایند.
در پایان لازم به ذکر است که دکتر هابسون علاوه بر این کتاب، دارای آثار برجسته دیگری نیز می‌باشد که از جمله آن‌ها می‌توان به کتاب‌های سیاست‌های روزمرّه اقتصاد جهانی (۲۰۰۷م.)، جامعه‌شناسی تاریخی روابط بین‌الملل (۲۰۰۲م.)، دولت و روابط بین‌الملل (۲۰۰۰م.)، ثروت دُوَل (۱۹۹۷م.) و بالأخره کتاب دولت‌ها و توسعه اقتصادی (۱۹۹۵م.) اشاره نمود.
اما همان‌گونه که در ابتدای همین متن اشاره نمودیم، چاپ پنجم این کتاب همراه با برخی اصلاحات در سال ۲۰۰۶م. توسّط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشرشده است و همین متن نیز ملاک ترجمه قرار گرفته است. ولی مترجم به این بسنده ننموده و برای مقایسه ترجمه خود با دیگر ترجمه‌های صورت‌گرفته و همچنین آشنایی بیشتر با مطالب و مباحث صورت‌گرفته در این کتاب، سعی نموده است که به دیگر ترجمه‌ها و مطالب منتشرشده پیرامون این کتاب نیز مراجعه نماید، که به‌ویژه در این زمینه، باید به ترجمه عربی این کتاب تحت عنوان الجذور الشرقیه للحضاره الغربیه، و همچنین بخش‌هایی از آثار ترجمه شده چند تن از نویسندگان شهیر، همچون پرفسور احمد یوسف حسن، دونالد آر. هیل و جوزف نیدهام اشاره نمود. همچنین، با توجه به لغات و اصطلاحات فراوان به‌کار رفته در این کتاب لازم بود که نسبت به ترجمه دقیق آنها اهتمام خاصّ و ویژه‌ای مبذول شود. لذا در همین راستا، سعی نمودیم که به کتب منتشرشده در این زمینه، به‌ویژه کتاب فرهنگ تلفّظ نامهای خاص (تاریخی و جغرافیایی) همراه با راهنمای تلفّظ حروف لاتینی در بیش از سی زبان نوشته فریبرز مجیدی مراجعه نماییم؛ علاوه بر اینها، با توجه به اهمیّت نقش ایران در شکل‌گیری تمدّن اسلامی و بلکه تمدّن جهانی، و سهم ایرانیان در این زمینه، ضمن مباحث مختلف مطرح شده در کتاب، به ذکر مطالبی در پاورقی‌ها پرداخته‌ایم. و بالأخره اینکه، برای کسب استفاده بیشتر خواننده ایرانی و درک بهتر وی از وقایع جهانی، اقدام به استخراج معادل سال‌های میلادی در تواریخ هجری نموده و آنها را در این کتاب ارائه کرده‌ایم.
به امید روزی که بتوان با تکیه بر ارزش‌های والای فرهنگی درون جامعه خود و احیای تمدّن با شکوه ایرانی- اسلامی گذشته خود، ضمن بهره‌گیری از تمدّنهای دیگر جهان و انتشار دستاوردهای آنها در درون جامعه، جایگاه رفیع خود را در جهان احیا نماییم و با تکیه بر پژوهشگران، نویسندگان و دانشمندان خود ضمن آفرینش و خلق آثاری نو، به ایجاد آینده‌ای بهتر برای خود و فرزندانمان بپردازیم.
در پایان وظیفه خود می‌دانم که از تمامی مؤسسه‌ها، نهادها و کسانی که مرا در تهیه و ترجمه این اثر یاری کردند، به‌ویژه دانشجویان و اساتید بزرگوار من در گروه تاریخ دانشگاه تربیت‌مدرّس و گروه تاریخ مؤسسه دزفول‌شناسی، و همچنین اساتید همکار بنده در دانشگاه آزاد اسلامی، به-ویژه آقایان دکتر محمدعلی کیائی‌فر، استاد زبان و ادبیات انگلیسی، و حسین طالب‌زاده، دانشجوی دوره دکترای زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تربیت-مدرّس، و بالأخص آقایان محسن برومند و مهدی بوژمهرانی، که زحمت ویراستاری این ترجمه را به‌عهده گرفتند، کمال تشکّر و قدردانی را داشته باشم. همچنین، از پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، به‌ویژه دکتر مرتضی بحرانی، مدیر گروه ترجمه، و همچنین سیّد محسن علوی‌پور، که با استقبال گرم خود از این اثر زمینه را برای چاپ و انتشار آن در ایران فراهم نمودند، واقعاً سپاسگزارم.
من در درجه اول این اثر را به خانوده محترم خودم، به‌ویژه پدر و مادر عزیزم که اوّلین معلّمان و مربیان زندگی من هستند، و در درجه بعد، به تمام پویندگان راه علم و دانش و فضیلت، و جویندگان گوهر ناب دانایی و حقیقت تقدیم می‌کنم و امیدوارم که همگان از مطالعه این اثر جذّاب و خواندنی لذّت ببرند.
عبدالله فرّهی
پاییز ۱۳۸۷ﻫ.ش.

 

پیوست‌ها

ریشه‌های شرقی تمدن غربی [1]

The‌ Eastern Origins of Western Civilisation [2]

ریشه‌های شرقی تمدن غربی [3]

 

بازتاب

معرفی و نقد کتاب ریشه‌های شرقی تمدن غربی [4] [4]

انسان شناسی و فرهنگ انسان شناسی، علمی‌ترین رشته علوم انسانی و انسانی‌ترین رشته در علوم است [5]

[6] پایگاه عبرت پژوهی تاریخی [7]

 

مطالب مرتبط 

کتاب ریشه‌های شرقی تمدن غربی به چاپ دوم رسید [8]

تبیین ظهور غرب (نقدی بر اندیشه های اروپامحور) [9]

مهم‌ترین اختراعات بشر در طول تاریخ [10]

ریشه‌های شرقی تمدن غربی (معرفی و نقد کتاب) [11]

 

 

فیلم نقد کتاب ریشه های شرقی تمدن غربی [12] نوشته: جان هابسون / دکتر میری، دکتر فاضلی، دکتر سیاهپوش و دکتر مرادی /۰۱-۰۹-۹۳

سخنرانی دکتر فاضلی در جلسه «نقد کتاب ریشه های شرقی تمدن غربی نوشته: جان هابسون» [13]

پژوهشگاه علوم انسانی، آذر ماه ۹۳ با حضور دکتر میری – دکتر سیاهپوش – دکتر مرادی

[14] [15] [16] [17]