- دکتر عبدالله فرهی - http://abdullahfarrahi.com -

جایگاه «تسلیم» در نماز از نگاه مذاهب خمسه‌ی فقهی

چکیده

تسلیم بنا به عقیده‌ی اغلب قریب به‌اتفاق مسلمانان در نماز فرض و واجب است و در میان ائمه‌ی فقهی تنها امام ابوحنیفه آن را فرض ندانسته است؛ برخی از علمای شیعه نیز آن را سنت و مستحب دانسته‌اند که البته خلاف قول غالب است. مهم‌ترین ذکر تسلیم «السلام‌علیکم» است که واجب می‌باشد و فِرَق مختلف بر آن اتفاق دارند و برخلاف گفته‌ی آقای بهبودی مختص شیعه نیست. دو سلام دیگر را فقهای شیعه، هم جزء ذکر تشهد آورده‌اند و هم تسلیم؛ که از میان این دو سلام، فرد با ذکر «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلى عِبَادِ اللّهِ الصَّالِحِینَ» می‌تواند از نماز خارج شود و این ذکر اختصاصی به عبدالله بن مسعود و پیروانش نداشته است؛ اما «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رحمه‌الله وَ بَرَکَاتُهُ» جنبه‌ی استحباب دارد. نزد شیعه و سنی این دو سلام هم مشترک است؛ اما با این تفاوت که شیعه نخست شهادتین را می‌گوید و بعد سلام می‌دهد؛ اما در میان اهل سنت این دو سلام تقدم دارند و سپس ذکر شهادتین و تسلیم را می‌گویند. در ضمن، کیفیت تسلیم در نمازهای فرادی و جماعت با اندکی تفاوت نسبت به همدیگر در روایات آمده است، به‌گونه‌ای که می‌توان گفت امروزه عملاً شیعیان همگی به کیفیت ذکرشده درباره‌ی تسلیم در نماز فرادی و اهل سنت همگی به کیفیت ذکرشده در تسلیم برای نماز جماعت از نماز خارج می‌شوند.

واژه‌های کلیدی: تسلیم نماز؛ واجبات نماز؛ تشهد؛ مذاهب خمسه

 

مقدمه

در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «مفتاح الصلاه الوضوء [أو الطهور]، و تحریمها التکبیر، و تحلیلها التسلیم». تسلیم یا همان سلام دادن در نماز واجب است و اگر کسی عمداً، و نه سهواً، در بیان آن کوتاهی ورزد نماز وی باطل است؛ سید مرتضی، ابوالصلاح، سلار، ابن‌ابی‌عقیل، علم‌الهدی، ابن‌زهره، آبی، شیخ صدوق، شیخ طوسی و محقق حلّی بر چنین عقیده‌ای هستند. ابن‌ابی‌عقیل قول کسانی را که قائل به استحباب تسلیم هستند، نقلاً باطل می‌داند. سه تن از ائمه‌ی فقهی چهارگانه‌ی اهل سنت، یعنی شافعی، مالک و احمد، و همچنین امام یحیی بن حسین زیدی نیز همین قول را برگزیده‌اند. مالکیه، شافعیه و حنابله سلام نماز را به استناد همین حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) نقل‌شده است، واجب دانسته‌اند. همچنین، به نقل از عایشه آورده‌اند که پیامبر (ص) نماز را به تسلیم ختم می‌کرد. اما به گفته‌ی شیخان تسلیم سنت است و جنبه-ی استحباب دارد. ابن‌براج و ابن‌ادریس و برخی از متأخران نیز این قول را اختیار کرده‌اند. در میان ائمه‌ی اهل سنت تنها امام ابوحنیفه سلام را جزء نماز ندانسته و هر چیز منافی نماز را موجب خروج از آن شمرده است، که آن می‌تواند یا فعل خود نمازگزار باشد، مانند تسلیم یا حدث، و یا چیزی جز فعل نمازگزار باشد همچون طلوع خورشید یا یافت شدن آب و امکان استعمال آن برای کسی که تیمم کرده است. اما حنفیه خروج از نماز به فعل نمازگزار را رکن دانسته‌اند، که این فعل اختیاری نمازگزار هم می‌تواند گفتار و هم کردار وی باشد و واجب خروج به لفظ السلام است و خروج با جز آن همچون قهقهه زدن، صحبت کردن و راه رفتن کراهت دارد و باید از حدث برای خروج از نماز احتراز ورزد. اما تسلیم در نمازهای مستحبی همچون نماز وتر نیز مانند نمازهای واجب است و به فرموده‌ی شیخ طوسی اگر در روایاتی نیز به جنبه‌ی تخییری آن اشاره دارد، منظور تخییر در بیان سلام دوم و یا سلام سوم است وگرنه وجوب تسلیم با توجه به اکثر روایات در این زمینه قابل‌اثبات است. برخی نیز گفته‌اند این امکان نیز هست که از باب تقیه باشد، چراکه با فقه حنفی موافق است. این احتمال نیز وجود دارد که منظور امام این بوده است که فرد در گفتن کلام و یا نگفتن کلام پس از تسلیم مختار است و سپس می‌تواند وتر را آغاز کند.

 

سلام‌های سه‌گانه‌ی نماز

امروزه در میان شیعیان معمولاً سه سلام در انتهای نماز داده می‌شود: ۱- السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رحمه‌الله وَ بَرَکَاتُهُ؛ ۲- السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلىٰ عِبَادِ اللّهِ الصَّالِحِینَ؛ ۳- السلام‌علیکم وَ رحمه‌الله وَ بَرَکَاتُهُ، و سپس با سه تکبیر، که البته جنبه‌ی استحباب دارد، نماز را قطع می‌کنند. اما آقای بهبودی در شرح حدیثی از کافی اظهاراتی داشته‌اند، که جای تأمل دارد و همین اظهارات نزد برخی محل نزاع و خلاف شده است؛ ایشان در گزیده‌ی کافی در دفتر نماز در شرح حدیثی در باب سلام نمازگزار آورده‌اند: «به فرموده‌ی آیه‌ی کریمه‌ی “یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما” (احزاب/۵۶)، هرگاه نام رسول خدا به میان آید، صلوات و سلام بر آن حضرت لازم می‌شود. لذا در تشهد نماز که نام رسول خدا را می‌بریم، باید بر آن سرور صلوات و سلام بفرستیم. در نماز دورکعتی، این صلوات و سلام، یکجا ادا می‌شود و نماز خاتمه می‌یابد؛ اما در نمازهای دیگر، سلام بر رسول خدا به تأخیر می‌افتد تا رکعات بعدی ادا شود و بعد از تشهد آخر بر رسول خدا سلام بگویند و نماز را خاتمه دهند. معنای صلوات، غیر از دعا و ثنا، چیز دیگری نیست و لذا در هرکجای نماز باشد، نماز کسی قطع نمی‌شود؛ اما با ادای سلام، در هرکجای نماز باشد، نماز خاتمه می‌پذیرد، گرچه اشتباهاً ادا شود: بر اساس کتاب و سنت، صلوات و سلام به این صورت ادا می‌شود: اللهم صل علی محمد و آل محمد. السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته. یعنی همان‌طور که در ادای صلوات، صلوات بر خاندان رسول هم ضمیمه می‌شود، در ادای سلام هم باید به خطاب جمعی بگوییم: السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته. تا خاندان رسول خدا را نیز شامل شود. اما اهل سنت، در موقع صلوات می‌گویند: اللهم صل علی محمد عبدک و رسولک و خاتم رسلک. درنتیجه صلوات بر خاندان رسول خدا حذف‌شده و در موقع سلام می-گویند: السلام علیک ایها النبی و رحمه‌الله و برکاته. و درنتیجه سلام بر خاندان رسول خدا نیز حذف‌شده است. این صلوات و سلام از روزی شایع شد که خواستند نام آل محمد را از مهمترین مراسم عبادی که روزی چند نوبت تکرار می‌شود، حذف کنند، و به همین منظور، عبدالله بن مسعود (ت۳۲) بدعتی نو آفرید و دراثنای تشهد خود می‌گفت: السلام علینا و علی عبادالله الصالحین. تا خود و سایرین را به‌جای خاندان رسول خدا بنشاند. السلام علیک ایها النبی و رحمه‌الله و برکاته که یک سلام اختصاصی است، می‌تواند در خاتمه‌ی نماز ادا شود، زیرا از کتاب و سنت مایه می‌گیرد، منتها کافی نیست. ولی السلام علینا و علی عبدالله الصالحین در هرکجای نماز واقع شود، همان‌جا نماز را قطع می‌کند، زیرا سلام دادن به سایر افراد بشر، مجوز شرعی ندارد و تکبیرهالإحرام نماز را می‌شکند». ایشان این سخنان را بدون ذکر هیچ‌گونه منبعی اظهار داشته‌اند و هیچ‌گونه سندی برای این ادعاها و استدلال‌های خود ارائه نداده‌اند. در اینجا به ذکر اقوال برخی از فقها دراین‌باره اشاره می‌شود.

اکثر فقها با استناد به برخی روایات دو سلام اول را جزء ذکر تشهد آورده‌اند. هرچند که گفتن شهادتین را کافی دانسته‌اند، ولی گفتن آن به ترتیبی که در کتب فقهی آمده و این دو سلام نیز جزء آن است، بهتر و فضیلت آن بیشتر است. اما در روایاتی همچون روایت ابوبصیر از امام صادق (ع)، «تسلیم» هر سه سلام دانسته شده است. برخی نیز سلام‌های دوم و سوم را تسلیم گفته‌اند، که نمازگزار با گفتن هرکدام از آنها از نماز خارج می‌شود و سلام دیگر جنبه‌ی استحباب می‌یابد. به‌طورکلی باید گفت که مهم‌ترین ذکر در سلام نماز و ذکر واجب همین ذکر «السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته» است. در تحریرالأحکام آمده است که نمازگزار با گفتن دو سلام اول از نماز خارج نمی‌شود و سلام دوم جوازی است برای دادن سلام سوم، حتی اگر «و برکاته» را در سلام سوم نگوید.

 

۱- السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رحمه‌الله وَ بَرَکَاتُهُ

سلام بر رسول خدا (ص) حکمش با دو سلام دیگر متفاوت است زیرا سلام بر پیغمبر وجوبش به قرآن ثابت است و فریضه الله محسوب مى‌شود آنجا که فرمود: «یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما»؛ لذا در تشهّد اوّل اگر سهواً بگوید معلوم نیست سجده‌ی سهو داشته باشد و در تشهّد اخیر تنها با گفتن آن از نماز خارج نمى‌شود به خلاف دو سلام دیگر که هرکجا به‌عمد بگوید از نماز خارج مى‌شود و در سهو آن سجده‌ی سهو لازم مى‌گردد. شیخ صدوق روایتی آورده است از امام صادق (ع) که ایشان در پاسخ به ابوکهمس، گفتن «السّلام علیک ایها النبی و رحمه‌الله و برکاته» را در تشهد اول موجب خروج از نماز ندانسته‌اند.

 

۲- السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلى عِبَادِ اللّهِ الصَّالِحِینَ

کلینی در حدیثی به نقل از امام صادق (ع) آورده است: «کُلُّ مَا ذَکَرْتَ اللّهَ بِهِ وَ النَّبِیَّ صلّى الله علیه و آله فَهُوَ مِنَ الصَّلَاهِ، وَ إِنْ قُلْتَ:” السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلى عِبَادِ اللّهِ الصَّالِحِینَ”، فَقَدِ انْصَرَفْتَ». این حدیث موجب این تصور برای برخی شده است که این ذکر موجب بطلان نماز است. همان‌گونه که اشاره شد آقای بهبودی ضمن نقل این حدیث در کتاب گزیده‌ی کافی، بدون ذکر هیچ‌گونه منبعی در پاورقی چنین استدلال می‌نماید که این سلام را عبدالله بن مسعود و طرفدارانش در نماز می‌خواندند. به نظر می‌رسد منبع ایشان روایاتی است که در کتاب من لایحضره الفقیه آمده است. در این کتاب در روایتی به نقل از امام صادق (ع) آمده است که ایشان فرمود: عبدالله بن مسعود با دو چیز که از پیش خود گفته بود نماز مردم را باطل ساخت، یکى اینکه گفت [پس از رکوع بگویید] «تبارک اسمک و تعالى جدّک» و این سخن را جنّیان از روى نادانى گفتند و خداوند تبارک‌وتعالی از قول ایشان آن عبارت را حکایت فرموده است [در سوره جنّ]، و دوّم چیزى که ابن‌مسعود از پیش خود ساخت و گفت: «السّلام علینا و على عباد الله الصّالحین». شیخ صدوق در ادامه‌ی همین مطلب آورده است: یعنی اینکه این ذکر را در تشهّد اوّل بگویند امّا در تشهّد دوّم بعد از شهادتین، گفتن این سلام اشکالى ندارد، زیرا نمازگزار در تشهّد آخر وقتى شهادتین را بگوید دیگر از نماز فارغ شده و سلام که موجب قطع نماز است خللى به نماز وارد نمى‌سازد. شیخ صدوق روایتی آورده است از امام صادق (ع) که ایشان در پاسخ به ابوکهمس، گفتن «السّلام علینا و على عباد الله الصّالحین» را در تشهد اول، موجب خروج از نماز دانسته‌اند.

سلار و شیخ مفید گفتن سلام دوم با ذکر «السلام على الأئمه الراشدین، السلام علینا و على عباد الله الصالحین» و سپس، نگاه انداختن به سمت راست با چشم را موجب فراغت نمازگزار از نماز دانسته‌اند. به فرموده‌ی امام صادق (ع) اگر فردی فراموش کرد در پایان نماز سلام دهد و روی خود را برگرداند، با گفتن «السلام علینا و على عباد الله الصالحین» از نماز فراغت یافته است. در روایتی از امام صادق (ع) گفتن این سلام توسط امام جماعت با صدایی رسا سفارش شده است، به‌گونه‌ای که مأمومین بشنوند.

اهل سنت این دو سلام مذکور را در ضمن ذکر تشهد آورده‌اند، البته با این تفاوت که در ابتدا دو سلام گفته‌شده و سپس ذکر شهادتین آمده است. ابوحنیفه بهترین تشهد را به نقل از عبدالله بن مسعود آورده است. عبدالله بن مسعود گوید همراه پیامبر (ص) نماز می‌گزاردیم و در نماز گفتیم: «السلام على الله قبل عباده، السلام على فلان و فلان»، که پیامبر (ص) از این کلام نهی فرمودند و گفتند: نگویید سلام بر خدا که خدا خود سلام است، بلکه بگویید: « التحیات لله و الصلوات الطیبات السلام علیک أیها النبی و رحمه‌الله و برکاته، السلام علینا و على عباد الله الصالحین، أشهد أن لا إله إلا الله، و أشهد ان محمدا عبده و رسوله». مالک و شافعی نیز روایاتی به همین مضمون را به ترتیب به نقل از عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس آورده‌اند. شافعی معتقد است کم‌ترین چیزی را که نمازگزار مجاز است در تشهد بگوید ۵ کلمه است: «التحیات لله»، سلام‌های اول و دوم، و شهادتین. درواقع، مهم‌ترین تفاوت میان شیعه و اهل سنت همین جابه‌جایی میان شهادتین و سلام‌های اول و دوم نماز است. همچنین، شافعی و احمد صلوات فرستادن بر پیامبر و آل او را در تشهد قبل از تسلیم در نمازهای پنجگانه واجب، و ابوحنیفه و مالک صلوات فرستادن بر اهل‌بیت را سنت دانسته‌اند.

 

۳- السلام‌علیکم وَ رحمه‌الله وَ بَرَکَاتُهُ

گفته می‌شود پس از سجده‌ی ملائکه بر حضرت آدم، وی به امر پروردگار ملائکه را با چنین سلام و درودی مورد خطاب قرارداد و خداوند آن را سلام و تحیت ذریه‌ی او قرارداد. در حدیث معراج نیز آمده است زمانی که پیامبر اکرم (ص) مورد خطاب قرار گرفت، ایشان فرمودند: «السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته». در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که پس از تشهد به‌جانب چپ و راست دو بار سلام می‌دهی و «السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته» می‌گویی.

ابن‌بابویه، ابن‌ابی‌عقیل و ابن‌جنید ذکر «السلام‌علیکم» را فرض و ادامه‌ی آن یعنی «و رحمه‌الله و برکاته» را حسن دانسته‌اند. شافعی و احمد نیز نمازگزار را مجاز دانسته است تا در بیان این ذکر به گفتن «السلام‌علیکم» اکتفا کند؛ چراکه امام علی (ع) در ذکر سلام نماز رو به راست و چپ می‌کرد و دو بار «السلام‌علیکم» می‌گفت. ولی ابوالصلاح گفتن ذکر «السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته» را فرض دانسته است. استناد او ظاهراً به قول علی بن جعفر در صحیح بوده که برادرانش، موسی، اسحاق و محمد را دیده که به‌جانبین راست و چپ سلام می‌دهند و « السلام‌علیکم و رحمه‌الله» می‌گویند.

ذکر تسلیم بنا به نقل مشهور اهل سنت همان «السلام‌علیکم و رحمه‌الله» است. بنا به روایاتی از ابن-مسعود و عمار بن یاسر، پیامبر اکرم (ص) نماز را با دو بار گفتن همین ذکر ضمن برگرداندن صورت خود در دو جهت یمین و یسار سلام می‌داد. هرچند حنفیه نیز به این روایت استناد جسته‌اند، ولی همان‌گونه که اشاره شد حنفیه تسلیم را رکن نمی‌دانند و با سلام، کلام، فعل و یا حدث می‌توانند از نماز خارج شوند. درواقع، خروج از نماز به فعل و قول نمازگزار است و فرض، نشستن به مقدار تشهد است و نمازگزار با گفتن دو بار سلام حتی بدون «علیکم» می‌تواند از نماز خارج شود. اما اقوال سایر مذاهب اهل سنت در این زمینه به‌قرار ذیل است.

مالکیه سلام نماز را به ذکر «السلام‌علیکم» جایز می‌دانند و نمازگزار در گفتن اذکاری همچون «سلام‌الله»، «سلامی»، «سلام‌علیکم» و «علیکم السلام» به‌جای «السلام‌علیکم» مجاز نیست. کامل‌ترین صورت سلام نزد آنها همان «السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته» است؛ ولی شافعیه و حنابله به همان «السلام‌علیکم و رحمه‌الله» اکتفا می‌کنند. شافعیه باوجود ذکر کراهت تقدم علیکم بر سلام، گفتن «علیکم السلام» را مجاز دانسته‌اند؛ ولی گفتن «السلام علیهم»، «السلام علیک»، «السلام‌علیکما»، «سلامی علیکم»، «سلام‌الله علیکم» و «سلام‌علیکم» را جایز ندانسته‌اند و اگر کسی عمداً چنین بگوید نماز وی باطل است. اما نزد حنابله ذکر تسلیم، جواز گفتن «السلام‌علیکم و رحمه‌الله» است و نگفتن «و رحمه‌الله» جز در نماز میت جایز نیست؛ چراکه به اعتقاد حنابله پیامبر (ص) سلام را با ذکر رحمت پروردگار همراه می‌کرد و ایشان می‌فرمودند «صلّوا کما رأیتمونی أصلی»؛ حنابله نیز همچون مالکیه هیچ‌گونه تغییری در این ذکر را جایز نمی‌دانند.

 

سلام در نماز جماعت

به فرموده‌ی امام صادق (ع) اگر امام جماعت بودی، با گفتن دو سلام اول نماز قطع می‌شود و از نماز فراغت می‌یابی و سپس روبه‌قبله سلام سوم را می‌دهی. کیفیت سلام دادن در نماز فرادی نیز به همین شکل است. اما اگر جزء مأمومین بودی باز به همین شکل عمل می‌کنی الا اینکه سلام سوم را بر جانب راست و چپ خود می‌دهی، که اگر بر جانب چپ کسی نبود، به همان سمت راست اکتفا می‌کنی. اگر فردی امام بود و یا فرادی نماز می‌گزارد کافی است تنها یک‌بار به‌جانب قبله سلام دهد. اما مأموم به کسانی که از جانبین راست و چپ به او سلام می‌دهند، پاسخ می‌دهد. نمازگزار اگر خواست تا به انس و جن و ملائکه نیز سلام دهد، نیز مجاز است. به گفته‌ی شریف مرتضی، ابن‌بابویه و شیخ طوسی و دیگران مأموم در پاسخ به امام یک سلام و به‌جانب راست و چپ خود نیز دو سلام می‌دهد. اما اگر کسی در جانب چپ وی نبود، به آن‌سو سلام نمی‌دهد؛ اما اگر در جانب چپ وی دیوار بود بازهم سلام می‌دهد. ولى درهرحال، سلام کردن بر سمت راست را ترک نمی‌کند، خواه کسى در سمت راست او باشد و خواه نباشد. ابن‌بابویه می‌نویسد: اگر امام بودی یک‌بار به‌جانب قبله سلام می‌دهی و با گوشه‌ی چشمت به راست نظر می‌افکنی؛ ولی اگر امام نبودی بینی‌ات را به‌جانب دست راست مایل می‌کنی. به گفته‌ی شیخ طوسی مستحب است که خروج از نماز از سمت راست باشد و پس از خروج دست‌ها را تا بناگوش بالا بیاورد و سه تکبیر بگوید و سپس، به دعا و مناجات بپردازد و به‌ویژه تسبیحات حضرت زهرا (س) را فراموش نکند: ۳۴تکبیر، ۳۳تحمید و ۳۳تسبیح، البته برخی تسبیح را بر تحمید مقدم می‌دارند که آن نیز جایز است.

در بیان تعداد دفعات تسلیم، مالکیه و شافعیه تنها یک‌بار و حنابله دو بار را واجب می‌دانند، البته به‌جز نماز میت و نافله که همان یک‌بار کافی است. البته در مذهب مالکیه سنت برای امام، گفتن سلام در جهت قبله و برای مأموم، گفتن سه سلام است. مأموم با سلام اول از نماز خارج می‌شود، با سلام دوم به سلام امام پاسخ می‌دهد و با سلام سوم پاسخ مأمومین دیگر سمت چپ خود را می‌دهد. شافعیه و حنابله نیت خروج از نماز را برای نمازگزار واجب نمی‌دانند؛ ولی مالکیه همچون تکبیرهالإحرام در اول نماز نیت را برای سلام دادن در پایان نماز شرط می‌دانند. به گفته‌ی بخاری، در نماز جماعت مستحب است زمانی که امام سلام می‌دهد، مأمومین نیز سلام دهند.

 

نتیجه‌گیری

ائمه‌ی شیعه و اهل سنت، همگی به‌جز ابوحنیفه تسلیم را در نماز رکن دانسته‌اند. اذکار تسلیم سه سلام هستند، که از آن میان «السلام‌علیکم» مهم‌ترین ذکر تسلیم به‌اتفاق شیعه و اهل سنت است. همان‌گونه که ذکر شد، آقای بهبودی سلام اول را مختص اهل سنت، سلام دوم را مختص عبدالله بن مسعود و پیروانش، و سلام سوم را مختص شیعه دانسته‌اند، که محل نزاع و خلاف اقوال مشهور دیگر علما است. ایشان علت این تفاوت را سلام‌وصلوات فرستادن شیعه بر پیامبر و اهل‌بیت و حذف اهل‌بیت از سوی سایر فرق ذکر کرده‌اند که البته خلاف شواهد و قراین تاریخی و روایت موجود است؛ چراکه صرف‌نظر از دلبستگی بسیاری از علمای اهل سنت همچون امام شافعی به اهل‌بیت عصمت و طهارت، همان‌گونه که نشان داده شد، همگی مسلمانان در بیان ذکر «السلام‌علیکم» به‌عنوان ذکر تسلیم اتفاق‌نظر دارند. سلام‌های اول و دوم را هم مذاهب اربعه‌ی اهل سنت و هم‌مذهب شیعه چه در ضمن ذکر تشهد و چه تسلیم آورده‌اند و تنها تفاوت میان آنها در تقدم و تأخر این اذکار است؛ در این زمینه، فِرَق اهل سنت ذکر سلام‌های اول و دوم را مقدم بر شهادتین دانسته‌اند، ولی شیعیان این دو سلام را پس از شهادتین و صلوات بر پیامبر (ص) و اهل‌بیتش آورده‌اند. در ضمن، کیفیت تسلیم در نمازهای فرادی و جماعت با اندک تفاوت نسبت به همدیگر در روایات آمده است، به‌گونه‌ای که می‌توان گفت امروزه عملاً شیعیان همگی به کیفیت ذکرشده درباره‌ی تسلیم در نماز فرادی و اهل سنت همگی به کیفیت ذکرشده در تسلیم برای نماز جماعت از نماز خارج می‌شوند.

 

پی‌نوشت‌ها

– این حدیث جزء احادیث متواتر است و در منابع فقهی و روایی سنی و شیعه آمده است: کتاب الأم، ج۷، ص۱۷۳؛ سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۱۰۱؛ الکافی، ج۵، ص۲۰۲؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳؛ الأحکام (للإمام یحیی بن الحسین)، ج۱، ص۹۱؛ المؤتلف من المختلف بین أئمه السلف، ج‌۱، ص۱۲۷٫

– درباره‌ی علت وجوب تسلیم در نماز از مفضل بن عمرمنقول است که از امام صادق (ع) پرسیدم علّت وجوب سلام در نماز چیست؟ حضرت فرمودند: به خاطر آنکه سلام تحلیل نماز مى‏باشد یعنى با سلام تمام ممنوعات و محظورات در نماز حلال مى‏گردد (علل الشرائع/ ترجمه‌ی ذهنى تهرانى، ج‏۲، ص۱۶۸؛ علل الشرائع، ج۲، ص۳۵۹)؛ به گفته‌ی نووی نیز همان‌گونه که احرام در نماز واجب است، پس خروج از آن با سلام نیز واجب است (المجموع (للنووی)، ج۵، ص۲۳۹).

– الأحکام (للإمام یحیی بن الحسین)، ج۱، صص۱۰۰و۱۱۴-۱۱۵٫

– نک. کتاب الأم، ابواب الصلاه، ج۷، ص۱۷۳؛ مختصر المزنی، ص۱۶٫

– حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه، صص۲۰۵-۲۰۸؛ علل الشرائع، ج۲، ص۳۵۹؛ تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۱۲۹؛ المختصر النافع فی فقه الإمامیه، ج۱، ص۳۳؛ کشف الرموز فی شرح مختصر النافع، ج‌۱، ص۱۶۲؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‌۱، ص۷۹؛ المجموع (للنووی)، ج۵، ص۲۳۹؛ الموسوعه الفقهیه، ذیل «صلاه»، ج۲۷، ص۷۰٫

– الموسوعه الفقهیه، ذیل «صلاه»، ج۲۷، ص۷۴٫

– تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۱۲۹؛ نیز نک. کتاب الصلاه (للشیخ الأنصاری)، ج۲، صص۸۰-۱۰۰٫

– گزیده‌ی کافی، ج۲، صص۲۴۹-۲۵۰٫

– تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۱۰۰‌؛ من لایحضره الفقیه/ترجمه، ج‌۱، ص۴۹۷؛ حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه، ص۲۰۷؛ الکافی فی الفقه، ص۱۲۴٫

– الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج‌۱، ص۳۴۷؛ المؤتلف من المختلف بین أئمه السلف، ج‌۱، صص۱۲۶-۱۲۷٫

– المختصر النافع فی فقه الإمامیه، ج۱، ص۳۳؛ کشف الرموز فی شرح مختصر النافع، ج‌۱، ص۱۶۲؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‌۱، ص۷۹٫

– حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه، ص۲۰۶؛ الکافی فی الفقه، ص۱۲۴٫

– حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه، ص۲۰۶،‌ به نقل از تحریرالأحکام، ج۱، ص۴۱٫

– من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۴۸؛ من لایحضره الفقیه/ترجمه، ج‌۱، ص۵۴۴٫

– الکافی (ط- دارالحدیث)؛ ج‌۶، ص: ۲۱۹؛ نیز نک. تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۱۶، ح۱۲۹۳؛ الوافی، ج۸، ص۷۶۶، ح۷۰۸۱؛ الوسائل، ج۶، ص۴۲۶، ذیل ح۸۳۴۶٫

– گزیده‌ی کافی، ج۲، صص۲۴۹-۲۵۰٫

– من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۰۱؛ من لایحضره الفقیه/ترجمه، ج‌۲، ص۶۶؛ شیخ طوسی نیز این روایت را البته بدون اشاره به نام ابن‌مسعود آورده است: تهذیب الأحکام؛ ج‌۲، ص۳۱۶٫ ‌

– من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۴۸؛ نیز نک. تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۱۶، ح۱۲۹۲؛ المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۱، ص۱۱۶٫

– المراسم العلویه و الأحکام النبویه، ص۷۳‌؛ المقنعه (للشیخ المفید)، صص۱۰۸و۱۱۴٫

– تهذیب الأحکام، ج‌۲، صص۹۳و۱۶۰‌.

– من لایحضره الفقیه، ج۱، صص۴۰۰-۴۰۱؛ نیز برای کسب اطلاعات بیشتر نک. کتاب الصلاه (للشیخ الأنصاری)، ج۲، صص۱۰۰-۱۱۱٫

– صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۷؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۳؛ السنن الکبری (للنسائی)، ج۱، صص۲۴۹-۲۵۰؛ سنن الدارقطنی، ج۱، صص۳۴۳-۳۴۴؛ علل الدارقطنی، ج۵، صص۳۱۳-۳۱۴، و ج۱۰، ص۱۵۲؛ مقدمه ابن‌الصلاح، ص۷۵؛ شرح مسند ابی‌حنیفه، صص۷۳-۷۴٫

– الخلاف، ج‌۱، صص ۳۶۸-۳۶۹و۳۷۲؛ المؤتلف من المختلف بین أئمه السلف، ج‌۱، ص۱۲۴٫

– این قول خلاف ادعای مطرح شده از آقای بهبودی به نظر می‌رسد و جالب است که در مسند منسوب به زید نیز به این مطلب اشاره شده است: مسند زید بن علی، ص۳۴٫

– علل الشرائع، ج۱، ص۱۰۲؛ السنن الکبری (للنسائی)، ج۶، صص۶۳-۶۴؛ بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۴۳؛ النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین، ص۳۵٫

– دعائم الإسلام، ج‌۱، ص۱۶۵٫

– حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه، صص۲۰۵و۲۰۶و۲۰۸؛

– صحیح مسلم، ج۲، ص۹۱؛ سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۲۹۶؛ صحیح ابن‌خزیمه، ج۱، صص۳۵۹-۳۶۰؛ مسند احمد، ج۱، ص۱۷۲٫

– الفقه الإسلامی و أدلته، ج۲، صص۸۵۷-۸۵۸٫

– الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج‌۱، ص۳۴۷؛ تهذیب الأحکام، ج‌۲، صص۹۳-۹۴٫

– حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه، ص۲۰۶و۲۰۷؛ الرسائل التسع (للمحقق الحلی)، ص۳۴۳٫

– درباره‌ی علت علت خروج از نماز از جانب راست از مفضل بن عمرمنقول است که از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا سلام بر سمت راست نموده نه طرف چپ؟ حضرت فرمودند: زیرا فرشته‏اى که موکّل نوشتن حسنات است در سمت راست بوده و فرشته موکّل بر نوشتن سیئات در جانت چپ مى‏باشد و نماز از حسنات بوده و در آن سیئه نیست لذا بر سمت راست باید سلام داد نه سمت چپ. عرض کردم چرا گفته نمى‏شود: السّلام علیک با این که فرشته بر سمت راست یک نفر است و به جاى آن مى‏گویند: السلام‌علیکم‏؟ حضرت فرمودند: به خاطر آنکه سلام هم بر فرشته جانب راست بوده و هم بر ملک سمت چپ منتهى چون فرشته سمت راست افضل است از فرشته جانب چپ ایماء و اشاره را در سلام به سمت راست مى‏کنند. عرض کردم: چرا در وقت سلام با تمام صورت اشاره نکرده بلکه اگر نمازگزار تنها است وظیفه دارد با بینى و در صورتى که با جماعت است با چشم اشاره کند؟ حضرت فرمودند: به خاطر آنکه جایگاه این دو فرشته دو کنج دهان انسان بوده به این نحو که فرشته سمت راست در کنج راست دهان و فرشته جانب چپ در کنج چپ دهان مى‏باشد و این که نمازگزار به فرشته سمت راست سلام مى‏دهد به خاطر آن است که ملک مزبور نماز را در نامه اعمال وى ثبت و ضبط مى‏کند. عرض کردم: چرا مأموم سه تا سلام مى‏دهد؟ حضرت فرمودند: یکى ردّ سلام بر امام است که در این سلام قصد مأموم سلام بر امام و دو ملک موکّل بر او (امام) بوده و سلام دوّمى بر کسى است که در صف جانب راست او نشسته و بر دو ملک موکّل آن شخص و سلام سوّم بر شخصى است که در صف جانب چپ او قرار دارد و بر دو ملک موکّل او و اگر در طرف چپ کسى نبود سلام سوّم را بر سمت چپ ندهد مگر آنکه جانب راست دیوار بوده و سمت چپش نمازگزارى باشد که هر دو پشت سر امام نماز مى‏خوانند که در این صورت موظّف است بر سمت چپش سلام دهد. عرض کردم: پس امام جماعت به چه کسى سلام دهد؟ عرض کردم: پس امام جماعت به چه کسى سلام دهد؟ فرمود: بر دو فرشته موکّل بر خودش و نیز بر مأمومین، در سلام بر دو فرشته بگوید: صحت و سلامت نمازم را براى کسى که نمازش را فاسد کرده بنویسید و در سلام بر مأمومین بگوید: سالم و در امان مانید از عذاب حق عزّ و جل. عرض کردم: براى چه تحلیل نماز سلام قرارداده شده؟ حضرت فرمودند: به خاطر آنکه سلام تحیت و درود بر دو فرشته است. سپس حضرت فرمودند: وقتى نماز با حدود و رکوع و سجودش اقامه و اداء گردید به مجرّدى که بنده نمازگزار سلام داد با این سلام، سلامتى بنده از آتش تضمین مى‏گردد و اگر این نماز در روز قیامت مقبول درگاه حضرت حق واقع شود اعمال دیگر نیز پذیرفته مى‏شوند درنتیجه وقتى نماز بنده‏اى سالم باشد تمام اعمالش سالم هستند و اگر سالم نبود و مردود از درگاه الهى واقع شد دیگر اعمال صالح نیز مردود واقع مى‏شوند (علل الشرائع/ ترجمه‌ی ذهنى تهرانى، ج‏۲، صص۱۶۸-۱۶۹؛ علل الشرائع، ج۲، صص۳۵۹-۳۶۰).

– المقنع (للشیخ الصدوق)، ص۹۶؛ جمل العلم و العمل، ص۶۲٫

– المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۱، صص۱۱۶-۱۱۷‌؛ نیز نک. المهذب (لإبن‌براج)، ج۱، صص۹۵-۹۷؛ کتاب الصلاه (للشیخ الأنصاری)، ج۲، صص۱۱۲-۱۱۸٫

– نک. المجموع (للنووی)، ج۵، ص۲۳۹٫

– الموسوعه الفقهیه، ذیل «صلاه»، ج۲۷، صص۷۰-۷۲؛ نیز نک. الفقه الإسلامی و أدلته، ج۲، صص۸۵۷-۸۶۱؛ کتاب الفقه علی المذاهب الأربعه و مذهب اهل البیت، ج۱، صص۳۷۹-۳۸۰٫

– صحیح‌البخاری، ج۱، ص۲۰۴٫

 

منابع و مآخذ

۱-  آبى، حسن بن ابى‌طالب یوسفى فاضل؛ کشف الرموز فی شرح مختصر النافع؛ ۲مجلد، چاپ سوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.

۲- ابن‌ابی‌عقیل، حسن بن على بن ابى عقیل حذّاء عمانى؛ حیاه ابن‌أبی‌عقیل و فقهه؛ چاپ اول، قم: مرکز معجم فقهى، ۱۴۱۳ق.

۳- ابن‌براج، قاضی عبدالعزیز طرابلسی؛ المهذب؛ ۲جلد، محقق و مصحح: شیخ جعفر سبحانی (تحت اشراف)، چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ۱۴۰۶ق.

۴- ابن‌خزیمه (م.۳۱۱ق.)؛ صحیح ابن‌خزیمه؛ تصحیح، تعلیق و تخریج: الدکتور محمد مصطفی الأعظمی، الطبعهالثانیه، [بی‌جا]: المکتب الإسلامی، ۱۴۱۲ق./۱۹۹۲م.

۵- احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)؛ مسند احمد؛ بیروت: دار صادر، [بی‌تا].

۶- الأنصاری دزفولی، شیخ مرتضی بن محمدامین؛ تراث الشیخ الأعظم۶: کتاب الصلاه؛ ۳مجلد، چاپ اول، قم: کنگره‌ی جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، ۱۴۱۵ق.

۷- البخاری (م.۲۵۶ق.)؛ صحیح البخاری؛ المجلد الاول، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، طبعه بالأوفست عن طبعه دارالطباعه العامره بإستانبول، ۱۴۰۱ق./۱۹۸۱م.

۸- الجزائری، سید نعمت‌الله بن عبدالله؛ النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین؛ الطبعهالأولی، قم: مکتبه آیهالله مرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.

۹- الجزیری، عبدالرحمن؛ کتاب الفقه علی المذاهب الأربعه؛ و مذهب اهل‌البیت تألیف: السید محمد الغروی و الشیخ یاسر مازح، الطبعهالأولی، بیروت: دارالثقلین، ۱۴۱۹ق./۱۹۹۸م.

۱۰- حلبى، ابوالصلاح تقى‌الدین بن نجم‌الدین؛ الکافی فی الفقه؛ چاپ اول، اصفهان: کتابخانه عمومى امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ۱۴۰۳ق.

۱۱- حلّى، نجم‌الدین جعفر بن حسن محقق؛ الرسائل التسع؛ محقق و مصحح: رضا استادی، چاپ اول، قم: انتشارات کتابخانه‌ی آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۱۳ق.

۱۲-  حلّى، نجم‌الدین جعفر بن حسن محقق؛ المختصر النافع فی فقه الإمامیه؛ ۲مجلد، چاپ ششم، قم: مؤسسه مطبوعات الدینیه، ۱۴۱۸ق.

۱۳- حلّى، نجم‌الدین جعفر بن حسن محقق؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام؛ ۴مجلد، چاپ دوم، قم: مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.

۱۴-  الدارقطنی (م.۳۸۵ق.)؛ سنن الدارقطنی؛ تعلیق و تخریج: مجدی بن منصور سیدالشوری، الطبعهالأولی، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق./۱۹۹۶م.

۱۵- الدارقطنی (م.۳۸۵ق.)؛ علل الدارقطنی؛ الطبعهالأولی، تحقیق: محفوظ الرحمن زین‌الله السلفی، الریاض: دار طبیه، ۱۴۰۵ق.

۱۶- الزحیلی، وهبه؛ الفقه الإسلامی و أدلته؛ الطبعهالرابعه، دمشق: دار الفکر، ۱۴۱۸ق./۱۹۹۷م.

۱۷- زید بن علی (م.۱۲۲ق.)؛ مسند زید بن علی؛ بیروت: منشورات دار مکتبه الحیاه، [بی‌تا].

۱۸-  سلاّر دیلمى، حمزه بن عبدالعزیز؛ المراسم العلویه و الأحکام النبویه؛ چاپ اول، قم: منشورات الحرمین، ۱۴۰۴ق.

۱۹- الشافعی (م.۲۰۴ق.)؛ کتاب الأم؛ الطبعهالثانیه، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۰۳ق./۱۹۸۳م.

۲۰-  شریف مرتضى، على بن حسین موسوى؛ جمل العلم و العمل؛ الطبعهالأولی، نجف: مطبعه الآداب، ۱۳۸۷ق.

۲۱- صدوق، محمّد بن على بن بابویه قمی؛ المقنع؛ چاپ اول، قم: مؤسسه امام هادى علیه‌السلام، ۱۴۱۵ق.

۲۲-  صدوق، محمّد بن على بن بابویه قمی؛ علل الشرائع؛ ۲مجلد، چاپ اول، قم: کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ق./۱۹۶۶م.

۲۳-  صدوق، محمّد بن على بن بابویه قمی؛ علل الشرائع؛ ۲مجلد، مترجم: محمدجواد ذهنی تهرانی، چاپ اول، قم: انتشارات مؤمنین، ۱۳۸۰ش.

۲۴-  صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه/ترجمه؛ ۶مجلد، مترجم: على‌اکبر غفارى، چاپ اول، تهران: نشر صدوق، ۱۴۰۹ق.

۲۵-  صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه؛ ۴مجلد، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.

۲۶-  طبرسى، امین الإسلام فضل بن حسن؛ المؤتلف من المختلف بین أئمه السلف؛ ۲مجلد، چاپ اول، مشهد: مجمع البحوث الإسلامیه، ۱۴۱۰ق.

۲۷-  طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار؛ ۴مجلد، چاپ اول، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۹۰ق.

۲۸-  طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ الخلاف؛ ۶مجلد، چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۷ق.

۲۹-  طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ المبسوط فی فقه الإمامیه؛ ۸مجلد، چاپ سوم، تهران: المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، ۱۳۸۷ق.

۳۰-  طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ تهذیب الأحکام؛ ۱۰مجلد، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.

۳۱-  عثمان بن عبدالرحمن؛ مقدمه ابن‌الصلاح؛ تعلیق، تصحیح و تخریج: ابوعبدالرحمن صلاح بن محمد بن عویضه، الطبعهالأولی، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق./۱۹۹۵م.

۳۲-  القاری، ملاعلی؛ شرح مسند ابی‌حنیفه؛ بیروت: دار الکتب العلمیه، [بی‌تا].

۳۳-  القزوینی، محمد بن یزید (م.۲۷۳ق.)؛ سنن ابن‌ماجه؛ المجلد الاول، تحقیق، ترقیم وتعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع.

۳۴-  کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ ۱۵مجلد، چاپ اول، قم: دار الحدیث للطباعه و النشر، ۱۴۲۹ق.

۳۵-  کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ گزیده‌ی کافی؛ جلد دوم (طهارت-صلات)، ترجمه و تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۳ش.

۳۶- المجلسی، محمدباقر بن محمدتقی؛ بحارالأنوار؛ ۱۱۱مجلد، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.

۳۷-  المزنی، اسماعیل (م.۲۶۴ق.)؛ مختصر المزنی؛ بیروت: دار المعرفه للطباعه و النشر، [بی‌تا].

۳۸-  مسلم النیسابوری (م.۲۶۱ق.)؛ صحیح مسلم؛ بیروت: دارالفکر، [بی‌تا].

۳۹-  مغربى، ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمى؛ دعائم الإسلام؛ ۲مجلد، چاپ دوم، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۳۸۵ق.

۴۰-  مفید، محمّد بن محمد بن نعمان عکبرى بغدادی؛ المقنعه؛ چاپ اول، قم: کنگره جهانى هزاره شیخ مفید رحمه‌الله علیه، ۱۴۱۳ق.

۴۱-  النسائی؛ السنن الکبری؛ تحقیق: عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، الطبعهالأولی، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق./۱۹۹۱م.

۴۲-  النووی، محی‌الدین (م.۶۷۶ق.)؛ المجموع؛ [بی‌جا]: دار الفکر، [بی‌تا].

۴۳-  یحیی بن الحسین (م.۲۹۸ق.)؛ الأحکام؛ تحقیق و تجمیع: ابوالحسن علی بن احمد بن ابی‌حریصه، الطبعهالأولی، [بی‌جا]: ۱۴۱۰ق./۱۹۹۰م.

۴۴-  الموسوعهالفقهیه؛ الجزء السابع و العشرون (صروره- صناعه)، الطبعه الأولی، الکویت: دارالصفوه، وزاره الأوقاف و الشئون الإسلامیه، ۱۴۱۲ق./۱۹۹۲م.

[1] [2] [3] [4]