
زمانی بافت فرسودهی قبیلهای آلوده به شرک مکّه دیگر توان تحمّل یکتاپرستان خواهان تجلّی توحید کلمه در جامعه را نداشت. امّا در همان زمان گروهی درجایی دیگر به نام یثرب از این چندپارگی خسته شده و خواهان یکپارچگی بودند. لذا پیامبر خدا، حضرت محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله) بهسوی آنها هجرت کرد تا به این «دین» در «مدینه»ای که قرار است محلّ تجلّی جامعهای ایمانی و معتقد به الله باشد، جنبهی عینی بخشد. امّا مشرکان مکّه نهتنها «کلمهی توحید» و «توحید کلمه» را برای خودشان نمیخواستند، بلکه گرایش دیگران را هم به آن تحمّل نمیکردند. پس تصمیم به کشتن رهبر خداپرستان گرفتند. حضرت محمّد(صلّی الله علیه و آله) دیگر درنگ را جایز ندانست و با زیرکی خاصّی برای ردگمکنی خلاف جهت یثرب از مکّه خارج شد و پس از چند روز پنهان شدن در یک غار از بیراهه بهسوی یثرب رفت. پیامبر خدا از همان زمان ورود به مدینه (یثرب سابق) جلوی هرگونه برتریجویی و فخرفروشیهای قبیلهای را گرفت و با مأمور خدا شمردن شتر خویش هم محلّ تجمّع خداپرستان را در مدینه بنیان نهاد و هم خودش پس از مدّت کوتاهی در جوار مسجد ساکن شد. در همین مدّت کوتاه هم به خانهی فردی خزرجی رفت که در تاریخ بههیچوجه باصفت خزرجی از او یاد نکردهاند؛ این فرد ابوایّوب انصاری بود. پیامبر خدا در این جامعهی ایمانی نوظهور نهتنها به انجام مناسک دینی بهصورت دستهجمعی توجّه داشت و از ابتکار ساخت بنایی به نام «مسجد» برای انجام آنها بهره برد، بلکه به روابط اجتماعی هم توجّه داشت و قالبریزی جدیدی برای خلق «امه واحده» نمود. او در گام نخست دو گروه خسته از درگیریهای مداوم یعنی «اوس» و «خزرج» را باهم پیوند زد و آنها را «انصار» نامید و در گام بعدی«قریش» و دیگر کوچندگان به مدینه را «مهاجرین» نامید. او به این سطح هم اکتفا نکرد و با خواهر و برادر خواندن مسلمانان با یکدیگر میان انصار و مهاجرین عقد اخوّت بست. امّا این جامعهی ایمانی نوظهور پذیرای دیگر شریعتها هم بود و خواهان همزیستی مسالمتآمیز در کنار آنها و بهویژه در درجهی نخست قبایل یهودی بود. لذا پیمانهایی هم با آنها بسته شد و با تکوین منشور مدینه حریم این شهر صاحب حرمت توسعه یافت. پیامبر خدا با این اقدامات توانسته بود الگوی «امّت واحده»ای را برای تجربهی زندگی بشری پیشروی بشریّت به نمایش بگذارد که تا آن زمان بیسابقه بود و هیچکدام از پیامبران پیشین و حتّی داود و سلیمان علیهما السلام هم با اتّکای بر نیروی مردم موفّق به چنین کاری نشده بودند.
